part⁸ وقتی ازدواج کردید ولی سرطان ریه...
ویو هوسوک*
سرمو بالا آوردم و به چهره ماسان نگاه کردم سرمو به اطراف تکون دادم و از جام بلند شدم و سوییشرتمو دراوردم*:
هوسوک*:خب ؟ ... چیکار باید بکنم ...
ماسان *: دنبالم بیا..
رفتم دنبالش رفتم تو ی اتاق ... خیلییییی بزرگ بود توش ی عالمه لباس بود و ی سری هاشون توی شیشه محافظت شده بودن خیلی قشنگ بود اونجا .. انواع کفشا لباسا شلوارا و هرچیزی برای اینکه استایل آدمو کامل کنه بهترینش بود ... با صداش از فکر در اومدم و به طرفش برگشتم*
ماسان*: هی .. چهارصد بار صدات کردم بیا ببینم ... بیا اینو بپوش (اسلاید دوم )
ازش گرفتم و رفتم پوشیدم ... عجیب بهم میومد اومدم بیرون که نگاه عاقل اندرسفی ای کرد و گفت*
ماسان*: اصن اوف چی انتخاب کردم ... بیا بشین موهاتو درست کنم ...بعد کفش .. بعدش ساعت بعد دیگه فک کنم همینا بود ... بعدش من میرم حاضر میشم ...
باشه ای گفتم و رفتم نشستم رو صندلی و از تو آینه نگاش میکردم و اونم کارشو انجام میداد
ویو ماسان*
وقتی با اون استایل اومد بیرون از اتاق پرو خیلی جذاب شده بود ... رفت نشست و شروع کردم درست کردن موهاش کارش که تموم شد تو آینه نگاش کردم *:
ماسان*: اوف عالی شد ... خب من برم خودم حاظر شم تو هم ی کفش مشکی با ی ساعت بند چرمی قهوه ای سوخته بردار تا من بیام ...
هوسوک *: باشه ..
رفتم و ی کت شلوار مشکی پوشیدم اونجایی که میرفتیم منو به عنوان ی مافیا میشناختن نه مامور ویژه پلیس ... خلاصه چون از لباسای باز بدم میومد بهترین لباسی که میتونستم رو انتخاب کردم و پوشیدم و موهامو درست کردم و رفتم پیش هوسوک (اسلاید سوم استایل ماسان*)
ویو هوسوک*:
وقتی وارد شد محوش شده بودم .. خیلی جذاب شده بود ... نگاهی بهم کرد و گفت *
ماسان *: با چشات خوردی منو ها تموم شدم ..
از حرفش خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین و بعد گفتم
هوسوک *: خب .. من چطورم؟
ماسان *: عالی ... بریم دیگه ؟
هوسوک*: بریم ..
سوئیچ بنز میباخشو برداشت و داد بهم و گفت *: خب اونجا منو تو باید نقش پارتنر های همو بازی کنیم و اونا منو ی مافیا میدونن و نمیدونن ی مامورم پس حواست باشه ...
داشتم پوکر نگاش میکردم که گفت *:
ماسان*: ببخشید خب دفعه قبلی ک با یکی هم تیم بودم قشنگ رید تو ماموریت ... اره ..
لبخندی زدم و دستمو بردم جلو *:
هوسوک*: افتخار میدین لیدی ؟
خوشش اومد و دستشو دور دستم حلقه کرد و رفتیم پارکینگ و سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت بلک کرونا(تاج سیاه ، به تاج ملکه اینگیلیس میگن کرونا) *
سرمو بالا آوردم و به چهره ماسان نگاه کردم سرمو به اطراف تکون دادم و از جام بلند شدم و سوییشرتمو دراوردم*:
هوسوک*:خب ؟ ... چیکار باید بکنم ...
ماسان *: دنبالم بیا..
رفتم دنبالش رفتم تو ی اتاق ... خیلییییی بزرگ بود توش ی عالمه لباس بود و ی سری هاشون توی شیشه محافظت شده بودن خیلی قشنگ بود اونجا .. انواع کفشا لباسا شلوارا و هرچیزی برای اینکه استایل آدمو کامل کنه بهترینش بود ... با صداش از فکر در اومدم و به طرفش برگشتم*
ماسان*: هی .. چهارصد بار صدات کردم بیا ببینم ... بیا اینو بپوش (اسلاید دوم )
ازش گرفتم و رفتم پوشیدم ... عجیب بهم میومد اومدم بیرون که نگاه عاقل اندرسفی ای کرد و گفت*
ماسان*: اصن اوف چی انتخاب کردم ... بیا بشین موهاتو درست کنم ...بعد کفش .. بعدش ساعت بعد دیگه فک کنم همینا بود ... بعدش من میرم حاضر میشم ...
باشه ای گفتم و رفتم نشستم رو صندلی و از تو آینه نگاش میکردم و اونم کارشو انجام میداد
ویو ماسان*
وقتی با اون استایل اومد بیرون از اتاق پرو خیلی جذاب شده بود ... رفت نشست و شروع کردم درست کردن موهاش کارش که تموم شد تو آینه نگاش کردم *:
ماسان*: اوف عالی شد ... خب من برم خودم حاظر شم تو هم ی کفش مشکی با ی ساعت بند چرمی قهوه ای سوخته بردار تا من بیام ...
هوسوک *: باشه ..
رفتم و ی کت شلوار مشکی پوشیدم اونجایی که میرفتیم منو به عنوان ی مافیا میشناختن نه مامور ویژه پلیس ... خلاصه چون از لباسای باز بدم میومد بهترین لباسی که میتونستم رو انتخاب کردم و پوشیدم و موهامو درست کردم و رفتم پیش هوسوک (اسلاید سوم استایل ماسان*)
ویو هوسوک*:
وقتی وارد شد محوش شده بودم .. خیلی جذاب شده بود ... نگاهی بهم کرد و گفت *
ماسان *: با چشات خوردی منو ها تموم شدم ..
از حرفش خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین و بعد گفتم
هوسوک *: خب .. من چطورم؟
ماسان *: عالی ... بریم دیگه ؟
هوسوک*: بریم ..
سوئیچ بنز میباخشو برداشت و داد بهم و گفت *: خب اونجا منو تو باید نقش پارتنر های همو بازی کنیم و اونا منو ی مافیا میدونن و نمیدونن ی مامورم پس حواست باشه ...
داشتم پوکر نگاش میکردم که گفت *:
ماسان*: ببخشید خب دفعه قبلی ک با یکی هم تیم بودم قشنگ رید تو ماموریت ... اره ..
لبخندی زدم و دستمو بردم جلو *:
هوسوک*: افتخار میدین لیدی ؟
خوشش اومد و دستشو دور دستم حلقه کرد و رفتیم پارکینگ و سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت بلک کرونا(تاج سیاه ، به تاج ملکه اینگیلیس میگن کرونا) *
۷.۴k
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.