فیک جونگ کوک فصل دوم پارت۶
شروع کرد به بوسیدن ا/ت
از زبان جونگ کوک
نزدیک دودقیقه تو همون حالت موندیم سعی میکردم آروم رفتار کنم ولی واقعا دلم برای لباش غر زدناش شیطونیاش همه چیش تنگ شده بود
دیدم آروم میزنه به سینم فهمیدم که نفس کم آورده
+بسته نفسم گرفت
_ببخشید ولی دلم برات تنگ شده
+منم
_ی چیز بگم ناراحت نمیشی
+نه بگو عزیزم
_امشب اگر رفتیم خونه حتما خیلی کثیفه لطفا دعوام نکن
+😂چرا کثیفه
_آخه من تو این یک سال و نیم رو فقط ۲ یا ۳ بار رفتم خونه
+یعنی چی
_وقتی میرفتم مشروب میخوردم و تهیونگ برای ترک دادنم اوردم اینجا
+چی مگه اعتیاد پیدا کردی
_ا..ار..اره
+اعتیاد به چی
_به الکل خیلی اوضاعم بد بود وقتی رفتی خود زنی کردم تهیونگ منو برد پیش روانپزشک بعدش دست از خود زنی بر داشتم و اعتیاد به الکل پیدا کردم روزی نزدیک به ۱۰ یا ۱۲ تا بطری میخوردم که ی روز حالم بد شد چشمام نمیدید تهیونگ منو برد بیمارستان دکتر بهش گفت اگر این وضعیت ادامه پیدا کنه به صورت ۸۰٪ بیناییم رو از دست میدم و از اون موقع به بعد تهیونگ ترکم داد و بابت دوتا چیز ازت معذرت میخوام
(ا/ت در حال گریه کردن)
+چ..چی ..هق
_اولی اینکه نتونستم پیدات کنم و نجاتت بدم
دومی اینکه معذرت میخوام که با جونگ سو وقت نمیگزروندم
+عزیزم...هق تقصیر تو نیست که منو پیدا نکردی
از منم نباید معذرت بخوای باید برای جونگ سو جبران کنی
(ا/ت کوک رو بغل کرد)
+عزیزم باید حاضر شیم بریم بیرون پاشو حاضر شو
_میشه یکم بخوابم رو پات
+باشه زندگیم
(جونگ کوک سرش رو گذاشت رو پای ا/ت و ا/ت هم موهاش رو نوازش کرد)
+دستت رو بده ببینم
_چرا
+حرف نباشه بده ببینم
_(تک خند خرگوشی)
+چ..چرا رگت رو زدی🥺🥺🥺
_فکر کرد میگم خود زنی منظورم اینکه خودم رو کتک میزنم
+تو میخواستی خود کشی کنی
خیلی عوضی و بیشعوری میدونی دیگه خودم رو نمیبخشم تو اصلا فکر من بودی میدونی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم😭😭😭😭
_عزیزم الان که پیش همیم
( یهو در باز شد و جونگ سو تاتی تاتی اومد تو)
*بابا
_جونم دختر قشنگم
*خولاکی
_خورا کی میخواد پرسش بابا
+جونگ سو بیا بغل مامان
*مامان(سرش رو کج کرد و خنده خرگوشی کرد)
_________________________________________
بچه ها من ی مدت کوتاهی واقعا سرم شلوغه و نمیتونم زیاد پارت بزارم
ولی سعی میکنم ی روز در میون بزارم
لایک ها زیاد نباشه پارت بعد نمیزارم
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
از زبان جونگ کوک
نزدیک دودقیقه تو همون حالت موندیم سعی میکردم آروم رفتار کنم ولی واقعا دلم برای لباش غر زدناش شیطونیاش همه چیش تنگ شده بود
دیدم آروم میزنه به سینم فهمیدم که نفس کم آورده
+بسته نفسم گرفت
_ببخشید ولی دلم برات تنگ شده
+منم
_ی چیز بگم ناراحت نمیشی
+نه بگو عزیزم
_امشب اگر رفتیم خونه حتما خیلی کثیفه لطفا دعوام نکن
+😂چرا کثیفه
_آخه من تو این یک سال و نیم رو فقط ۲ یا ۳ بار رفتم خونه
+یعنی چی
_وقتی میرفتم مشروب میخوردم و تهیونگ برای ترک دادنم اوردم اینجا
+چی مگه اعتیاد پیدا کردی
_ا..ار..اره
+اعتیاد به چی
_به الکل خیلی اوضاعم بد بود وقتی رفتی خود زنی کردم تهیونگ منو برد پیش روانپزشک بعدش دست از خود زنی بر داشتم و اعتیاد به الکل پیدا کردم روزی نزدیک به ۱۰ یا ۱۲ تا بطری میخوردم که ی روز حالم بد شد چشمام نمیدید تهیونگ منو برد بیمارستان دکتر بهش گفت اگر این وضعیت ادامه پیدا کنه به صورت ۸۰٪ بیناییم رو از دست میدم و از اون موقع به بعد تهیونگ ترکم داد و بابت دوتا چیز ازت معذرت میخوام
(ا/ت در حال گریه کردن)
+چ..چی ..هق
_اولی اینکه نتونستم پیدات کنم و نجاتت بدم
دومی اینکه معذرت میخوام که با جونگ سو وقت نمیگزروندم
+عزیزم...هق تقصیر تو نیست که منو پیدا نکردی
از منم نباید معذرت بخوای باید برای جونگ سو جبران کنی
(ا/ت کوک رو بغل کرد)
+عزیزم باید حاضر شیم بریم بیرون پاشو حاضر شو
_میشه یکم بخوابم رو پات
+باشه زندگیم
(جونگ کوک سرش رو گذاشت رو پای ا/ت و ا/ت هم موهاش رو نوازش کرد)
+دستت رو بده ببینم
_چرا
+حرف نباشه بده ببینم
_(تک خند خرگوشی)
+چ..چرا رگت رو زدی🥺🥺🥺
_فکر کرد میگم خود زنی منظورم اینکه خودم رو کتک میزنم
+تو میخواستی خود کشی کنی
خیلی عوضی و بیشعوری میدونی دیگه خودم رو نمیبخشم تو اصلا فکر من بودی میدونی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم😭😭😭😭
_عزیزم الان که پیش همیم
( یهو در باز شد و جونگ سو تاتی تاتی اومد تو)
*بابا
_جونم دختر قشنگم
*خولاکی
_خورا کی میخواد پرسش بابا
+جونگ سو بیا بغل مامان
*مامان(سرش رو کج کرد و خنده خرگوشی کرد)
_________________________________________
بچه ها من ی مدت کوتاهی واقعا سرم شلوغه و نمیتونم زیاد پارت بزارم
ولی سعی میکنم ی روز در میون بزارم
لایک ها زیاد نباشه پارت بعد نمیزارم
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
۳۵.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.