عشق ناخواسته part 87
هوسوک ـ اها راستی من باید برم بیرون یه کاری دارم زود میام منتظرم باش
دایون ـ برو به درک تو کی تو خونه بودی که بار دومت باشه
از زبان هوسوک
بزار برم یه چیزی براش بگیرم سوپرایز شه
دیگه اینقدر فوش تحویلم نده
از زبان دایون
الا من با بچه ی دو قلو چیکار کنم
میدم تجویل خودش خودش بزرگش کنه اصلا به من چه
نه ولی نه اینطوری نمز شه یکی رو خـدم بزرگ می کنم اون یکی رو میدم هوسوک وای خیلی گشنم شده بزار برم یه چیزی بخورم
در یخچال رو باز کردم یکم اواشک و پاستیل الوچه و چندتا چیز دیگه برداشتم و تلوزیون رو روشن کردم و شروع به دیدنش کردم
یه یک ساعتی گذشته بود که در حال باز شد هوسوک اومد داخل ولی انگار یه چیز پشتش قایم کرده بود
دایون ـ عه چه عجب بلاخره اومدی حالا بگو چی برام خریدی ها
هوسوک ـ سگ
دایون ـ به من میگی سگ بی شعور خودت هفت جد و ابادت سگن بزار به بابات زنگ بزنم
هوسوک ـ دارم می گم سگ
دایون ـ خجالتم خوب چیزی هست چهجور دلت میاد به زن حاملت می گی سگ ها
هوسوک ـ دارم میگم برات سگ گرفتم
دایون ـ چی سگ گرفتی
مگه تو با من مشکل داری من با این شکمن سگ رو کجای دلم بزارم ها
تو نمی خواد کاری کنی همه کارا با خوذم باشه فقط حرص نخور خوب خیر سرم برات سگ گرفتم که خوشحال شی
دایون ـ می خوان صد سال سیاه با سگ خوشحالم نکنی
(بچه ها اسلاید دوم سگه هست فعلا خیلی کوچیکه)
خوب خلاصه دایون بعد از یه عالمه کلکل با هوسوک رفت ادامه ی فیلمش رو نگاه کرد
بچه ها میدونم دیر شد برای مدتی کلا نتم قطع شد برای همین نتونستم پارت جدید بزارم ببخشید فعلا هم سرم شلوغه ولی پارت شرط ها ب سه پارت جدید رو میزارم
شرط ها
15تا لایک
15تا کامنت
دایون ـ برو به درک تو کی تو خونه بودی که بار دومت باشه
از زبان هوسوک
بزار برم یه چیزی براش بگیرم سوپرایز شه
دیگه اینقدر فوش تحویلم نده
از زبان دایون
الا من با بچه ی دو قلو چیکار کنم
میدم تجویل خودش خودش بزرگش کنه اصلا به من چه
نه ولی نه اینطوری نمز شه یکی رو خـدم بزرگ می کنم اون یکی رو میدم هوسوک وای خیلی گشنم شده بزار برم یه چیزی بخورم
در یخچال رو باز کردم یکم اواشک و پاستیل الوچه و چندتا چیز دیگه برداشتم و تلوزیون رو روشن کردم و شروع به دیدنش کردم
یه یک ساعتی گذشته بود که در حال باز شد هوسوک اومد داخل ولی انگار یه چیز پشتش قایم کرده بود
دایون ـ عه چه عجب بلاخره اومدی حالا بگو چی برام خریدی ها
هوسوک ـ سگ
دایون ـ به من میگی سگ بی شعور خودت هفت جد و ابادت سگن بزار به بابات زنگ بزنم
هوسوک ـ دارم می گم سگ
دایون ـ خجالتم خوب چیزی هست چهجور دلت میاد به زن حاملت می گی سگ ها
هوسوک ـ دارم میگم برات سگ گرفتم
دایون ـ چی سگ گرفتی
مگه تو با من مشکل داری من با این شکمن سگ رو کجای دلم بزارم ها
تو نمی خواد کاری کنی همه کارا با خوذم باشه فقط حرص نخور خوب خیر سرم برات سگ گرفتم که خوشحال شی
دایون ـ می خوان صد سال سیاه با سگ خوشحالم نکنی
(بچه ها اسلاید دوم سگه هست فعلا خیلی کوچیکه)
خوب خلاصه دایون بعد از یه عالمه کلکل با هوسوک رفت ادامه ی فیلمش رو نگاه کرد
بچه ها میدونم دیر شد برای مدتی کلا نتم قطع شد برای همین نتونستم پارت جدید بزارم ببخشید فعلا هم سرم شلوغه ولی پارت شرط ها ب سه پارت جدید رو میزارم
شرط ها
15تا لایک
15تا کامنت
۱۲.۲k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.