پارت ۱۵
فیلیکس: اوففف چشم الان میخورمش
هیونجین: آفرین بچه خوب
فیلیکس: زهر مار بچه خوب
هیونجین: چیزی گفتی
فیلیکس: آره گفتم زهر مار
هیونجین: لاعقل بگو نه
فیلیکس: خودت میدونی دروغ گو نیستم ...... هیون؟؟
هیونجین: جوننن
فیلیکس: کی میریم
هیونجین: حدود ساعت ۵ راه میوفتیم
فیلیکس: باشه ممنون
سوپمو خوردم
فیلیکس: کجا میریم
هیونجین: بوسان دیگه
فیلیکس: میدونم خب کجا میریم
هیونجین: خونه مادرم
فیلیکس: آها باشه
شکایتی نکردم بهش حق میدادم
هیونجین: دلت بهتره
فیلیکس: اوهوم
وسایلمونو جمع کردیم راه افتادیم نمیتونستم تصور کنم خونه بدون مامان چه شکلیه ترجیح دادم چیزی نگم خوابم برد از سئول تا بوسان حدود ۴ ساعت راه بود
هیونجین: فیلیکس . فیلیکس
فیلیکس: هان
هیونجین: پاشو رسیدیم
فیلیکس: چه زود
هیونجین: ساعت ۱۰:۱۵ میگه چه زود پاشو پاشو ببینم
فیلیکس: الان خونه مامانتیم
هیونجین: آره
فیلیکس: خداکنه از من بدش نیاد
هیونجین: پاشو برو زنگ بزن حرف اضافه هم نزن
هیونجین: آفرین بچه خوب
فیلیکس: زهر مار بچه خوب
هیونجین: چیزی گفتی
فیلیکس: آره گفتم زهر مار
هیونجین: لاعقل بگو نه
فیلیکس: خودت میدونی دروغ گو نیستم ...... هیون؟؟
هیونجین: جوننن
فیلیکس: کی میریم
هیونجین: حدود ساعت ۵ راه میوفتیم
فیلیکس: باشه ممنون
سوپمو خوردم
فیلیکس: کجا میریم
هیونجین: بوسان دیگه
فیلیکس: میدونم خب کجا میریم
هیونجین: خونه مادرم
فیلیکس: آها باشه
شکایتی نکردم بهش حق میدادم
هیونجین: دلت بهتره
فیلیکس: اوهوم
وسایلمونو جمع کردیم راه افتادیم نمیتونستم تصور کنم خونه بدون مامان چه شکلیه ترجیح دادم چیزی نگم خوابم برد از سئول تا بوسان حدود ۴ ساعت راه بود
هیونجین: فیلیکس . فیلیکس
فیلیکس: هان
هیونجین: پاشو رسیدیم
فیلیکس: چه زود
هیونجین: ساعت ۱۰:۱۵ میگه چه زود پاشو پاشو ببینم
فیلیکس: الان خونه مامانتیم
هیونجین: آره
فیلیکس: خداکنه از من بدش نیاد
هیونجین: پاشو برو زنگ بزن حرف اضافه هم نزن
۵.۸k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.