چند پارتی جیت پارت ³

_نگاه اینطوری
+هوم.. خوبه
_نه نگاه کن(چاقورو میگیره و پشت کمر ا.ت قرار
میگیره و بهش یاد میده)
_اینجوری
+هوم(خجالت)
_یاد گرفتی
+بله
_خوبه
_حالا میریم سراغ سرخ کردن
چند مین بعد
_هوم خوبه
_فردا دوباره بیا
+ب..براچی آقا
_با من راحت باش بهم‌ بگو جین
+هوم
_خدافس
+خدافس(لبخند)

"از زبون ادمین"
روزا می‌میگذشت و ا.ت و جین بهم نزدیک تر میشدن
تا یروز که
¤ خانم میتونم بیام پیشت(مست)
+ببخشید..
¤ خنده بیا اینجا ببینم
€ بیا بدو(مست)
¤ ا.ت رو میگیره
+ولم کن کمک(داد)
€ بیا اینجا ببینم(سعی میکنه لباسه ا.ت رو در بیاره)
(لباس ا.ت یه لباسه گشاد که کرمی و سفید قاطی و
که دکمه داره و کوتاه که روناش معلومه)
+ولم کنین

داشتم همینطوری برای خودم میگشتم که ا.ت رو دیدم ماشین
رو یجا نگه داشتم و پیداه شدم بدون اینکه حرفی بزنم
رفتم و حجوم آوردم به دوتاشون و زدمشون
+جین..جین ول کن(گریه)
_برو تو ماشین(داد)
+هق..هق(رف)
چند مین بعد
_سوار شد
+جی...
_ساکت شو
+من....فقد داشتم قدم‌میزدم
_دهنتو ببند(عربده)
+چ....چشم
نباید بهش اینطوری میگفتم اونم حق داشت
همینطوری داشت گریه میکرد
دره خونش نگه داشتم و لب زدم
_ا.ت منو ببخش بخاطره دادم
از اعمد نبود
+اشکال نداره خدافس