رفتم اتاق یه ساعت زبان خوندم..مهمون اومد اومدم بیرون سلام
رفتم اتاق یه ساعت زبان خوندم..مهمون اومد اومدم بیرون سلام بدم و چایی بیارم و از این جور چیزا.... گفت:خوندی؟ بنظرت چند میشی؟.. من:اره؟ نمیدونـ...مامانم: بهت نگفته بودم تعطیله تا بخونی:)...
من:(درحال فشار سگ خوردن)
من:(درحال فشار سگ خوردن)
۴۱۶
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.