چندپارتی شوگا
چندپارتی شوگا
وقتی عاشق پسر بد مدرسه میشی🦋🤍
پارت۶
یوری ویو:
از مدرسه خارج شدیم راه افتادیم به سمت خونه رسیدیم خونه لباسامونو عوض کردیم...یکم غذا خوردیم و رفتیم اتاق
یوری:میگم سنا امشب بریم بار
سنا:اوکی..فقط من لباس ندارم
یوری:پس بلند شو بریم خرید
سنا:باشه
آماده شدیمو و با سنا رفتیم من همون چندتا مغازه اول من لباس و کفش گرفتم ولی کل پاساژو زیر و رو کردیم که سنا خانوم یه لباس انتخاب کردن و خریدیم ولی خدایی بهمون میومد ساعت ۵بود که رسیدیم خونه
لباسامو عوض کردیم و دعوا شد که کی اول بره حموم
یوری:ببین سنا تو ۳ساعت میری تو حموم میمونی بزار من برم یه ربع میام بعد تو برو باشه بچه خوب
سنا:زر نزن دفعه قبل که رفتی ۲ساعت تو حموم مونده بودی معلوم نبود داشتی چه گوهی میخوردی
یوری:داشتم صدای قشنگم به اشتراک میذاشتم
سنا:زارت😐😀
داشتیم دعوا میکردیم که یادم افتاد یه حموم دیگه تو یه اتاق دیگه هست
سنا:خاک تو سرت میمردی زودتر بگی
یوری: خفه بابا یادم نبود
هر کی رفت تو یه حموم و اومدیم بیرون و حاضر شدیم و راه افتادیم....
بعد از چند دیقه رسیدیم و رو یه میز نشستیم که.....
شوگا ویو:
امشب با بچه ها قرار بود بریم بار....جیهوپ و جیمین اینجا بودن و من فقط حاضر نبودم ساعت۶بود
بلند شدم دوش گرفتم..حال نداشتن لابس انچنانی بپوشم همون یه لباس گشاد پوشیدمو و رفتیم که ساعت۷رسیدیم اونجا....وقتی رسیدیم یکی رو دیدم یوری با سنا هم اومده...با اینکه نمیتونم تحملش کنم حداقل بریم سلام بدیم
یوری ویو:
دیدم شوگا..جیمین..جیهوپ اینجا بودن....یعنی نمیشه یه روز اینارو نبینم ولی از حق نگذریم چه خوشتیب شده بودن..دیدم دارن میان سمتمون
شوگا:سلام یوری خانوم
یوری:علیک...میخواین همینجوری عین نگهبان زندان بمونین بالا سرمون یا بتمرگین یا برین
شوگا:اوکی حالا که اصرار میکینی میشینیم
یوری:من اصرار نکردم ولی گوشات مشکل داره
شوگا:نادیده میگیرم
اون ۳تا نشستن که گارسون اومد اومدم سفارش بدم که..
شوگا:لطفا۲تاویسکی و ۲تاوودکا بیارین
گارسون:چشم
یوری:خودمون زبون داشتیما
شوگا:مشخصه
چند دیقه بعد: کاملا مست شده بودن ولی اون ۳تا انگار چیزی به نام مستی نمیشناسن..جلو خودمو یجوری
گرفتم که چیز ناجوری نگم
شوگاویو:
اون۲تا کاملا مست شده بودم...خیلی بامزه شده بود..مشخصه داره جلوی خودشو میگیره چیز ناجوری نگه
ساعت۱بود که دیگه با جیمین یوری و سنا ور براید استایل بغل کردیم و گذاشتیم تو ماشین
آدرس خونشونو با حالت مستی گفت ولی حداقل درست گفت....رسیدیم کسی خونه نبود بردیمش تو اتاقش و گذاشتیمشون تو تخت و خودمون رفتیم بیرون
اسلاید اول:لباس یوری
اسلاید دوم:لباس سنا
اسلاید سوم:لباس شوگا
اسلاید چهارم:لباس جیمین
اسلاید پنجم:لباس جیهوپ
وقتی عاشق پسر بد مدرسه میشی🦋🤍
پارت۶
یوری ویو:
از مدرسه خارج شدیم راه افتادیم به سمت خونه رسیدیم خونه لباسامونو عوض کردیم...یکم غذا خوردیم و رفتیم اتاق
یوری:میگم سنا امشب بریم بار
سنا:اوکی..فقط من لباس ندارم
یوری:پس بلند شو بریم خرید
سنا:باشه
آماده شدیمو و با سنا رفتیم من همون چندتا مغازه اول من لباس و کفش گرفتم ولی کل پاساژو زیر و رو کردیم که سنا خانوم یه لباس انتخاب کردن و خریدیم ولی خدایی بهمون میومد ساعت ۵بود که رسیدیم خونه
لباسامو عوض کردیم و دعوا شد که کی اول بره حموم
یوری:ببین سنا تو ۳ساعت میری تو حموم میمونی بزار من برم یه ربع میام بعد تو برو باشه بچه خوب
سنا:زر نزن دفعه قبل که رفتی ۲ساعت تو حموم مونده بودی معلوم نبود داشتی چه گوهی میخوردی
یوری:داشتم صدای قشنگم به اشتراک میذاشتم
سنا:زارت😐😀
داشتیم دعوا میکردیم که یادم افتاد یه حموم دیگه تو یه اتاق دیگه هست
سنا:خاک تو سرت میمردی زودتر بگی
یوری: خفه بابا یادم نبود
هر کی رفت تو یه حموم و اومدیم بیرون و حاضر شدیم و راه افتادیم....
بعد از چند دیقه رسیدیم و رو یه میز نشستیم که.....
شوگا ویو:
امشب با بچه ها قرار بود بریم بار....جیهوپ و جیمین اینجا بودن و من فقط حاضر نبودم ساعت۶بود
بلند شدم دوش گرفتم..حال نداشتن لابس انچنانی بپوشم همون یه لباس گشاد پوشیدمو و رفتیم که ساعت۷رسیدیم اونجا....وقتی رسیدیم یکی رو دیدم یوری با سنا هم اومده...با اینکه نمیتونم تحملش کنم حداقل بریم سلام بدیم
یوری ویو:
دیدم شوگا..جیمین..جیهوپ اینجا بودن....یعنی نمیشه یه روز اینارو نبینم ولی از حق نگذریم چه خوشتیب شده بودن..دیدم دارن میان سمتمون
شوگا:سلام یوری خانوم
یوری:علیک...میخواین همینجوری عین نگهبان زندان بمونین بالا سرمون یا بتمرگین یا برین
شوگا:اوکی حالا که اصرار میکینی میشینیم
یوری:من اصرار نکردم ولی گوشات مشکل داره
شوگا:نادیده میگیرم
اون ۳تا نشستن که گارسون اومد اومدم سفارش بدم که..
شوگا:لطفا۲تاویسکی و ۲تاوودکا بیارین
گارسون:چشم
یوری:خودمون زبون داشتیما
شوگا:مشخصه
چند دیقه بعد: کاملا مست شده بودن ولی اون ۳تا انگار چیزی به نام مستی نمیشناسن..جلو خودمو یجوری
گرفتم که چیز ناجوری نگم
شوگاویو:
اون۲تا کاملا مست شده بودم...خیلی بامزه شده بود..مشخصه داره جلوی خودشو میگیره چیز ناجوری نگه
ساعت۱بود که دیگه با جیمین یوری و سنا ور براید استایل بغل کردیم و گذاشتیم تو ماشین
آدرس خونشونو با حالت مستی گفت ولی حداقل درست گفت....رسیدیم کسی خونه نبود بردیمش تو اتاقش و گذاشتیمشون تو تخت و خودمون رفتیم بیرون
اسلاید اول:لباس یوری
اسلاید دوم:لباس سنا
اسلاید سوم:لباس شوگا
اسلاید چهارم:لباس جیمین
اسلاید پنجم:لباس جیهوپ
۵.۸k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.