اسم داستان: 🦋hidden love🖤
اسم داستان: 🦋hidden love🖤
پارت اول
ات: مثل همیشه از خواب بیدار شودم کارام رو کردم رفتم پایین
پدر بزرگ: سلام دخترم
ات: سلام پدر
پدر بزرگ: یه نامه برات اومده
ات: چیه (نامه باز میکنه) جیغغغغغغغغغ
جیهوپ: یا امام چی شوده (سری میره تو اتاق)
پدر بزرگ: فک کنم گوشم کر شود😀😶
ات: قبول شودم قبول شودم
جیهوپ: قلبم اومد تو دهنم خوب مبارک باشه کوچولو
ات: یااا من کوچولو نیستم
پدر بزرگ و جیهوپ: 😂
ات: خب باید بیشتر از اینم تلاش کنم و بتونم باعث سر بلند شما باشم 🫡
جیهوپ: افرین
ات: میگم میای بریم خرید؟
جیهوپ: 😖 باش
ات: چته
جیهوپ:...
پدر بزرگ: وقت میرین خرید این بیچاره انقدر اذیت نکن نگردین
ات: ا باشه
جیهوپ: قول دادی هان خوب من تو ماشین منتظرم تا تو بیای
ات: اوکی
ادمین: سوار ماشین شودن رفتم به یه پاساژ پیاده شودن
ات: بیا جیهوپ این لباس روووووو
(چند ساعت بعد)
جیهوپ: اخ دستم ای کمرم ای معدم چقد خسته شودم بس نمیکنی اتتتتتتتتتت
ات: چند غر میزنی مثلن تو بادیگاردی
جیهوپ: باش من دیگه خرید نمیام
ات: باش باش میگم من گشنمه
جیهوپ: میریم یه رستوان
ات: اخ جونن
جیهوپ: 😂
☆چند دقیقه بعد ☆
ادمین: رسیدن به یه رستوان معروف پیاده شودن
گارسون: سلام خوش اومدین
ات: مرسی (یه جا نشستن)
جیهوپ: چی میخوری؟
ات: من کیمچی
جیهوپ: منم بولگوگی گارسون
گارسون: بله
جیهوپ: این سفارش های ما
گارسون: چشم
ادمین: غذا شون رو خوردن رفتن خونه خوابیدن
امیدوارم خوشتون اومده باشه:)
پارت اول
ات: مثل همیشه از خواب بیدار شودم کارام رو کردم رفتم پایین
پدر بزرگ: سلام دخترم
ات: سلام پدر
پدر بزرگ: یه نامه برات اومده
ات: چیه (نامه باز میکنه) جیغغغغغغغغغ
جیهوپ: یا امام چی شوده (سری میره تو اتاق)
پدر بزرگ: فک کنم گوشم کر شود😀😶
ات: قبول شودم قبول شودم
جیهوپ: قلبم اومد تو دهنم خوب مبارک باشه کوچولو
ات: یااا من کوچولو نیستم
پدر بزرگ و جیهوپ: 😂
ات: خب باید بیشتر از اینم تلاش کنم و بتونم باعث سر بلند شما باشم 🫡
جیهوپ: افرین
ات: میگم میای بریم خرید؟
جیهوپ: 😖 باش
ات: چته
جیهوپ:...
پدر بزرگ: وقت میرین خرید این بیچاره انقدر اذیت نکن نگردین
ات: ا باشه
جیهوپ: قول دادی هان خوب من تو ماشین منتظرم تا تو بیای
ات: اوکی
ادمین: سوار ماشین شودن رفتم به یه پاساژ پیاده شودن
ات: بیا جیهوپ این لباس روووووو
(چند ساعت بعد)
جیهوپ: اخ دستم ای کمرم ای معدم چقد خسته شودم بس نمیکنی اتتتتتتتتتت
ات: چند غر میزنی مثلن تو بادیگاردی
جیهوپ: باش من دیگه خرید نمیام
ات: باش باش میگم من گشنمه
جیهوپ: میریم یه رستوان
ات: اخ جونن
جیهوپ: 😂
☆چند دقیقه بعد ☆
ادمین: رسیدن به یه رستوان معروف پیاده شودن
گارسون: سلام خوش اومدین
ات: مرسی (یه جا نشستن)
جیهوپ: چی میخوری؟
ات: من کیمچی
جیهوپ: منم بولگوگی گارسون
گارسون: بله
جیهوپ: این سفارش های ما
گارسون: چشم
ادمین: غذا شون رو خوردن رفتن خونه خوابیدن
امیدوارم خوشتون اومده باشه:)
۸۰۱
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.