charming little
ویو ا.ت
گفتم: آره معلومه منم میخوامت
گفت : خب اماده باش به فاکت بدم😈
گفتم : امادم
شروع کردم مکیدن لبا و سینه هاش و کبود کردنش و ....( به تصورید خودتون )
بعد از ابنکه سکس کردیم
گفت: میای یه دوش دونفره
گفتم : اهم
بعد از اینکه دوش گرفتیم لخت خوابیدیم رو تخت
ویو ب.ت
خیلی حال داد منتظر این لحظه بودم خیلی خوشال بودم بغلش کردمو خوابیدیم
صبح فردا
ویو ا.ت
احساس دراشتم بیدار شدم که فهمیدم لباس تنم نیس ااا
داد زدم : جیغغغغغغ
ب.ت بیدار شد اااا چی شده روانی
گفتم: چرا لباس تنم نی ( بغضم شکست ) نکنه ما باهم ...
گفت: فک کنم زیادی مست کردیم
گریه کردم
اومدو اشکامو پاک کردو منو تو آغوشش فشرد
گفت: ناراحت نباش من که دوست دارن
وبه خوبیو خوشی زندگی کردن
گفتم: آره معلومه منم میخوامت
گفت : خب اماده باش به فاکت بدم😈
گفتم : امادم
شروع کردم مکیدن لبا و سینه هاش و کبود کردنش و ....( به تصورید خودتون )
بعد از ابنکه سکس کردیم
گفت: میای یه دوش دونفره
گفتم : اهم
بعد از اینکه دوش گرفتیم لخت خوابیدیم رو تخت
ویو ب.ت
خیلی حال داد منتظر این لحظه بودم خیلی خوشال بودم بغلش کردمو خوابیدیم
صبح فردا
ویو ا.ت
احساس دراشتم بیدار شدم که فهمیدم لباس تنم نیس ااا
داد زدم : جیغغغغغغ
ب.ت بیدار شد اااا چی شده روانی
گفتم: چرا لباس تنم نی ( بغضم شکست ) نکنه ما باهم ...
گفت: فک کنم زیادی مست کردیم
گریه کردم
اومدو اشکامو پاک کردو منو تو آغوشش فشرد
گفت: ناراحت نباش من که دوست دارن
وبه خوبیو خوشی زندگی کردن
۴.۱k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.