black dream p36
" حرف نزن و راه بیا" jk
دستش رو محکم گرفته بود و می کشید ، وارد محوطه دانشگاه شدن و روی صندلی اول که همیشه میشست نشست که اونم نشست
"داری چیکار میکنی؟ برو دیگه" a,t
نگاه خنثی به چشمای پر از شوک و خشمش داد
" فقط کافیه بفهمم با پسر در ارتباطی ، اونوقت قبر خودت و اونو کندی !" jk
هوف کلافه ای کشید و دخترا از کنارش رد میشدن و با ذوق بهش نگاه میکردن ، با اون لباسی که پوشیده بود تخت سینه مردونه اش پیدا بود و مثل یه اثر هنری خالصانه ازش استقبال میشد
" بلندشو برو لطفا ، از نگاه مردم خوشم نمیاد" a,t
" باید عادت کنی " jk
عصبی دستش مشت شد
" با این لباسایی که پوشیدی هر کی نباشه میگه پسر شاهی چیزی هستی که مال دانشگاه نیستی اما با کمال پرویی نشستی سر کلاس ، اونم کنار من ؟ منی که پسر میبینم سایه شو با تیر میزنم؟" a,t
از حرص خوردنش لذت میبرد و سکوتش ، این خشم و بیشتر میکرد
" کری؟میگم برو دیگه مگه نگفتی کار داری خب پاشو برو دیگه " a,t
دستش رو گرفت و فاصله رو به صفر رسوند
چشمای ات از تعجب گرد شد و دستش شل ، در حالی که چشمای جئون خمار بود
"اگه انقدر نظر مردم واست مهمه ، میتونی روی پاهام بشینی منم بگیرمت تا بقیه بفهمن چه رابطه ای با هم داریم ؟ اینو میخوای ؟" jk
دست کوک روی پهلو هاش نشست که سریع عقب کشید
"نه نه ، راحتم فقط ابرو ریزی نکن" a,t
جلو تر رفت و دستی روی پهلو های لختش کشید
" من هر کاری دوست داشته باشم میکنم ات ، هر کاری ! میتونم همین الان بگیرمت و دهن و زبونتو یکی کنم تا بفهمی من کیم " jk
*لعنت...*
با سوت و جیغی که از عقب شنیده شد هر دوشون برگشتن
" پسر جدید داریمممم"
دخترا سمتش هجوم برداشتن که برگشت و لباش رو روی گردن ات چسبوند ، صدای پاها و جیغ دخترا قطع شد و فقط متعجب به کوک خیره بودن
زبونش رو روی مارکی که کرده بود کشید و زیر گوشش نفس میکشید و دستش موهای ات رو نوازش میکرد
با ورود استاد ، دخترا برگشتن سر جاشون اما ات هنوزم توی شوک بود ، دستی روی گردنش کشید و جای دندونای بزرگ کوک که از درد به زوق زوق افتاده بود لمس کرد ، هنوزم نمی دونست چی بگه که دلیل اینکارو بپرسه
دست جئون روی کشاله رانش بود و آروم نوازشش میکرد
شرایط پارت بعد :
like : 150
comment : 60
دستش رو محکم گرفته بود و می کشید ، وارد محوطه دانشگاه شدن و روی صندلی اول که همیشه میشست نشست که اونم نشست
"داری چیکار میکنی؟ برو دیگه" a,t
نگاه خنثی به چشمای پر از شوک و خشمش داد
" فقط کافیه بفهمم با پسر در ارتباطی ، اونوقت قبر خودت و اونو کندی !" jk
هوف کلافه ای کشید و دخترا از کنارش رد میشدن و با ذوق بهش نگاه میکردن ، با اون لباسی که پوشیده بود تخت سینه مردونه اش پیدا بود و مثل یه اثر هنری خالصانه ازش استقبال میشد
" بلندشو برو لطفا ، از نگاه مردم خوشم نمیاد" a,t
" باید عادت کنی " jk
عصبی دستش مشت شد
" با این لباسایی که پوشیدی هر کی نباشه میگه پسر شاهی چیزی هستی که مال دانشگاه نیستی اما با کمال پرویی نشستی سر کلاس ، اونم کنار من ؟ منی که پسر میبینم سایه شو با تیر میزنم؟" a,t
از حرص خوردنش لذت میبرد و سکوتش ، این خشم و بیشتر میکرد
" کری؟میگم برو دیگه مگه نگفتی کار داری خب پاشو برو دیگه " a,t
دستش رو گرفت و فاصله رو به صفر رسوند
چشمای ات از تعجب گرد شد و دستش شل ، در حالی که چشمای جئون خمار بود
"اگه انقدر نظر مردم واست مهمه ، میتونی روی پاهام بشینی منم بگیرمت تا بقیه بفهمن چه رابطه ای با هم داریم ؟ اینو میخوای ؟" jk
دست کوک روی پهلو هاش نشست که سریع عقب کشید
"نه نه ، راحتم فقط ابرو ریزی نکن" a,t
جلو تر رفت و دستی روی پهلو های لختش کشید
" من هر کاری دوست داشته باشم میکنم ات ، هر کاری ! میتونم همین الان بگیرمت و دهن و زبونتو یکی کنم تا بفهمی من کیم " jk
*لعنت...*
با سوت و جیغی که از عقب شنیده شد هر دوشون برگشتن
" پسر جدید داریمممم"
دخترا سمتش هجوم برداشتن که برگشت و لباش رو روی گردن ات چسبوند ، صدای پاها و جیغ دخترا قطع شد و فقط متعجب به کوک خیره بودن
زبونش رو روی مارکی که کرده بود کشید و زیر گوشش نفس میکشید و دستش موهای ات رو نوازش میکرد
با ورود استاد ، دخترا برگشتن سر جاشون اما ات هنوزم توی شوک بود ، دستی روی گردنش کشید و جای دندونای بزرگ کوک که از درد به زوق زوق افتاده بود لمس کرد ، هنوزم نمی دونست چی بگه که دلیل اینکارو بپرسه
دست جئون روی کشاله رانش بود و آروم نوازشش میکرد
شرایط پارت بعد :
like : 150
comment : 60
۳۷.۸k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.