وقتی سونگمین اشتباهی فکر میکنه چان بهش خیانت کرده(درخواستی)
همه:سونگمین
مینهو رفت سونگمین رو بغل کرد ، بلندش کرد و گفت
مینهو:برین ماشینو آماده کنین ببریمش بیمارستان
چانگبین:باشه
چانگبین سریع رفت ماشین رو آماده کرد و مینهو سونگمین رو گذاشت صندلی عقب ، جونگین هم پشت نشسته بود و مواظب سونگمین بود
(۲۰ دقیقه بعد)
به بیمارستان رسیدن
هیونجین ازشون درخواست برانکارد کرد و برای سونگمین برانکارد آوردن و اونو روش گذاشتن و بردنش(اگه فکر میکنین موقع نوشتن این تیکه خندیدم اشتباه فکر میکنین🌚)
بقیه هم تو راهروی بیمارستان نشسته بودن
بعد از پنج دقیقه چانگبین سکوتی که ایجاد شده بود شکست
چانگبین:اینطوری نمیشه باید زنگ بزنیم به چان
جیسونگ:راست میگه یکی بهش زنگ بزنه
مینهو:من میزنم
مینهو گوشیش رو برداشت و به چان زنگ زد ، بعد از خوردن پنج تا بوق چان گوشی رو برداشت
(مکالمه چان و مینهو)
مینهو:سلام ، کجایی؟
چان:خونه
مینهو:سریع خودتو به آدرسی که میگم برسون
چان:باشه
مینهو:خداحافظ
چان:خداحافظ
(پایان مکالمه)
(چان ویو)
مینهو یه جوری حرف میزد انگار یه اتفاقی افتاده
رفتم آماده شدم ، ماشین رو روشن کردم رفتم ببینم آدرسی که مینهو فرستاده کجاست
آدرس یه بیمارستان بود ، ترسیدم و نگران شدم برای همین سریع رانندگی کردم تا زود برسم ببینم چی شده
(رسید)
رسیدم ، به مینهو زنگ زدم گفتم رسیدم اونم گفت الان میان بیرون صحبت کنیم
(میسا ویو)
اومدم و رفتن پیش چان که باهاش راجب سونگمین بگن
همه:سلام
چان:سلام ، چیزی شده که اومدین بیمارستان؟
مینهو:متاسفانه اره
جیسونگ:و مقصرشم تویی
چان:چطور من میتونم مقصر باشم وقتی حتی پامم از خونه بیرون نذاشتم؟
جونگین:تو داخل خونه بودی ولی به یه شخصی آسیب خیلی جدی عی زدی
چان:نمیفهمم(تعجب)
هیونجین:چرا انقدر گیجش میکنین؟ سونگیمن بخاطر تو حالش بد شده
چان وقتی فهمید کسی که حالش بده سونگمینه نگران شد
چان:الان حالش خوبه؟(نگران)
فلیکس:فعلا چیزی نمیدونیم
چان:چیشد که حالش بد شد؟(نگران)
فلیکس:میخواست پاشه بره صورتشو بشوره بیهوش شد
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
مینهو رفت سونگمین رو بغل کرد ، بلندش کرد و گفت
مینهو:برین ماشینو آماده کنین ببریمش بیمارستان
چانگبین:باشه
چانگبین سریع رفت ماشین رو آماده کرد و مینهو سونگمین رو گذاشت صندلی عقب ، جونگین هم پشت نشسته بود و مواظب سونگمین بود
(۲۰ دقیقه بعد)
به بیمارستان رسیدن
هیونجین ازشون درخواست برانکارد کرد و برای سونگمین برانکارد آوردن و اونو روش گذاشتن و بردنش(اگه فکر میکنین موقع نوشتن این تیکه خندیدم اشتباه فکر میکنین🌚)
بقیه هم تو راهروی بیمارستان نشسته بودن
بعد از پنج دقیقه چانگبین سکوتی که ایجاد شده بود شکست
چانگبین:اینطوری نمیشه باید زنگ بزنیم به چان
جیسونگ:راست میگه یکی بهش زنگ بزنه
مینهو:من میزنم
مینهو گوشیش رو برداشت و به چان زنگ زد ، بعد از خوردن پنج تا بوق چان گوشی رو برداشت
(مکالمه چان و مینهو)
مینهو:سلام ، کجایی؟
چان:خونه
مینهو:سریع خودتو به آدرسی که میگم برسون
چان:باشه
مینهو:خداحافظ
چان:خداحافظ
(پایان مکالمه)
(چان ویو)
مینهو یه جوری حرف میزد انگار یه اتفاقی افتاده
رفتم آماده شدم ، ماشین رو روشن کردم رفتم ببینم آدرسی که مینهو فرستاده کجاست
آدرس یه بیمارستان بود ، ترسیدم و نگران شدم برای همین سریع رانندگی کردم تا زود برسم ببینم چی شده
(رسید)
رسیدم ، به مینهو زنگ زدم گفتم رسیدم اونم گفت الان میان بیرون صحبت کنیم
(میسا ویو)
اومدم و رفتن پیش چان که باهاش راجب سونگمین بگن
همه:سلام
چان:سلام ، چیزی شده که اومدین بیمارستان؟
مینهو:متاسفانه اره
جیسونگ:و مقصرشم تویی
چان:چطور من میتونم مقصر باشم وقتی حتی پامم از خونه بیرون نذاشتم؟
جونگین:تو داخل خونه بودی ولی به یه شخصی آسیب خیلی جدی عی زدی
چان:نمیفهمم(تعجب)
هیونجین:چرا انقدر گیجش میکنین؟ سونگیمن بخاطر تو حالش بد شده
چان وقتی فهمید کسی که حالش بده سونگمینه نگران شد
چان:الان حالش خوبه؟(نگران)
فلیکس:فعلا چیزی نمیدونیم
چان:چیشد که حالش بد شد؟(نگران)
فلیکس:میخواست پاشه بره صورتشو بشوره بیهوش شد
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
۱۰.۳k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.