تک پارتی یونگی
تک پارتی یونگی
وقتی از بار برمیگردی و خیلی اعصابانی میشه بهت سیلی میزنه و 🔞
( درخواستی )
ا.ت ویو
یونگی کوک رفته بودن سمت شرکت تا با اون جونگ هی بدبخت الاغ (ا.ت جان آرامش خود را حفظ کوننن) قرار داد ببندن
تقریباً ساعت ۱۱ اینا بود گوشیم زنگ خورد لیا بود
( لیا@ ا.ت+)
@ اتتتتت
+لیااااا چیزی شدههه
@نه نه بیا بار داره خوش میگذره
+لیا تو که دفعه ی قبل یادته یونگی ۱هفته تو اتاق حبسم کرد
@ ا.ت ترو خداااا خیلی وقته بار نرفتیم یونگی ساعت چند میاد
+سه یا دو شب
@ پس بیا زود برگردددد تلو خداااا
بدم نیومد چون حوصلمم سر رفته بود خوب از یونگی اعصابم خورد بود که چرا هر روز دیر میاد پس گفتم
+ اوک
@ هوراااا بیا بار .....
+ اوک
قطع کردم
رفتم تو اتاقم در کمد و باز کردم یه لباس خیلی بازززز پوشیدم
(پرش وقتی ات رسید بار ) گوشادم دیه🗿
+رسیدم دم بار لیا آمد سمتم
@ اتتتتتت
+لیااااا
خولاصههه
رفتیم داخل انقد مشروب خورده بودم که کاملا مست بودممم
یونگی ویو(باه باه پسر گولمم🌚)
با کوک رفته بود شرکت
(و بقیشم خودتون میدونین )
بعد امضا کردن اون برگه مزخرف از اونجا زدم بیرون
رفتم داخل خونه
_ا.ت
_ات(داد)
_ا.ت(عربده)
خوشبختانه به گوشیش ردیاب زده بود
_به به رفتی بار خوش میگذره فقط بیارمت خونه
رفتم دنبالش بزور اوردمش خونه
ات ویو
انقد مست بودم که یادم رفته بود یونگی به گوشیم ردیاب وصل کرده
یدفه یونگی آمد داخل بار منو بزور داخل خونه
_مگهههه نگفتمم بار ممنوعه(عربده)
با دادش ترسیدم با ت ت پ ت گفتم
+ز.ز.ندگیم د.دست خ.خودمه
_بل با زبونم شدی نه
که با حست سوزش تو یه ور صورتم احساس کردم
درسته بهم سیلی زد کسی که هیچ وقت دست. روم بلند نکرده بود
پرتم کرد رو تخت روم خیمه زد
(اسمات پیوی)
صبح با دل درد خیلی شدید بیدار شدم
+دلمممم(با اشک تمساح 🗿🤌)
_چشده (نگران),
+بهم دست نزن(اشک تمساح)
یونگی بزور زیر دلمو میمالید به زور میخواستم دستشو بردارم ولی نمی شد
تسلیم شدم گذاشتم کارشو انجام بده
چند دقیقه بعد
_بهتری
+اوهوم
_ا.ت ببخشید نمی خواستم اینطوری...
+چون خیلی آدم بخشنده ایم مبخشمتت
لبا شو گذاشت رو لبم
_نکشیمون خانم بخشنده( با خنده)
+(خنده)
اره دیه بعد ا.ت صاحب دو قلو میشه
قصه ی ما به سررسید امید واردم اون کلاغ چون خیلی وقت بود بخونش نرسیده بود برسه و زنش با ملاقه بزنه تو سرش🗿🤌
بازم میگم کسایی که اسمات میخوان پی وی بگم فردا ساعت ۲ ظهر به وقت تهران براشون بفرستم
خدایی امتحان دارم قراره کونم پاره شده حمایتا تون نو کم نکنین 🥺💔
وقتی از بار برمیگردی و خیلی اعصابانی میشه بهت سیلی میزنه و 🔞
( درخواستی )
ا.ت ویو
یونگی کوک رفته بودن سمت شرکت تا با اون جونگ هی بدبخت الاغ (ا.ت جان آرامش خود را حفظ کوننن) قرار داد ببندن
تقریباً ساعت ۱۱ اینا بود گوشیم زنگ خورد لیا بود
( لیا@ ا.ت+)
@ اتتتتت
+لیااااا چیزی شدههه
@نه نه بیا بار داره خوش میگذره
+لیا تو که دفعه ی قبل یادته یونگی ۱هفته تو اتاق حبسم کرد
@ ا.ت ترو خداااا خیلی وقته بار نرفتیم یونگی ساعت چند میاد
+سه یا دو شب
@ پس بیا زود برگردددد تلو خداااا
بدم نیومد چون حوصلمم سر رفته بود خوب از یونگی اعصابم خورد بود که چرا هر روز دیر میاد پس گفتم
+ اوک
@ هوراااا بیا بار .....
+ اوک
قطع کردم
رفتم تو اتاقم در کمد و باز کردم یه لباس خیلی بازززز پوشیدم
(پرش وقتی ات رسید بار ) گوشادم دیه🗿
+رسیدم دم بار لیا آمد سمتم
@ اتتتتتت
+لیااااا
خولاصههه
رفتیم داخل انقد مشروب خورده بودم که کاملا مست بودممم
یونگی ویو(باه باه پسر گولمم🌚)
با کوک رفته بود شرکت
(و بقیشم خودتون میدونین )
بعد امضا کردن اون برگه مزخرف از اونجا زدم بیرون
رفتم داخل خونه
_ا.ت
_ات(داد)
_ا.ت(عربده)
خوشبختانه به گوشیش ردیاب زده بود
_به به رفتی بار خوش میگذره فقط بیارمت خونه
رفتم دنبالش بزور اوردمش خونه
ات ویو
انقد مست بودم که یادم رفته بود یونگی به گوشیم ردیاب وصل کرده
یدفه یونگی آمد داخل بار منو بزور داخل خونه
_مگهههه نگفتمم بار ممنوعه(عربده)
با دادش ترسیدم با ت ت پ ت گفتم
+ز.ز.ندگیم د.دست خ.خودمه
_بل با زبونم شدی نه
که با حست سوزش تو یه ور صورتم احساس کردم
درسته بهم سیلی زد کسی که هیچ وقت دست. روم بلند نکرده بود
پرتم کرد رو تخت روم خیمه زد
(اسمات پیوی)
صبح با دل درد خیلی شدید بیدار شدم
+دلمممم(با اشک تمساح 🗿🤌)
_چشده (نگران),
+بهم دست نزن(اشک تمساح)
یونگی بزور زیر دلمو میمالید به زور میخواستم دستشو بردارم ولی نمی شد
تسلیم شدم گذاشتم کارشو انجام بده
چند دقیقه بعد
_بهتری
+اوهوم
_ا.ت ببخشید نمی خواستم اینطوری...
+چون خیلی آدم بخشنده ایم مبخشمتت
لبا شو گذاشت رو لبم
_نکشیمون خانم بخشنده( با خنده)
+(خنده)
اره دیه بعد ا.ت صاحب دو قلو میشه
قصه ی ما به سررسید امید واردم اون کلاغ چون خیلی وقت بود بخونش نرسیده بود برسه و زنش با ملاقه بزنه تو سرش🗿🤌
بازم میگم کسایی که اسمات میخوان پی وی بگم فردا ساعت ۲ ظهر به وقت تهران براشون بفرستم
خدایی امتحان دارم قراره کونم پاره شده حمایتا تون نو کم نکنین 🥺💔
۴.۴k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.