) بچه سوخت💔😂
یونگی؛:نه بیدار بودم...
ای یه اب بدین به این بچه سوخت
فیلمم که شروع شد نامجونی ابببب
نامجون:ا.ت یه اب بیار برای این..
ا. ت:گندی که خودم زدم رو خودم جمع میکنم...
جین:بیا نمیخواد تا تو اب ببری دهنش تاول زده
کوک:واییی سوختم مرسی... ا. ت دارم برات
جین:من میرم غذا ها رو بیارم امادس
ا. ت تند ترین نودل رو برای عذرخواهی
گرفت
یونگی:اخی
ا. ت می سوزی
ا. ت:من که عادتم میدونی...
جیهوپ:اره فین فین میکنه ولی می خوره
ا. ت:ساکت شروع شد
همه تغیر جا دادیم بجز یونگی..
یونگی:من جام خوبه دس نزن... به من دس نزنین
کوک و ا. ت پایین نشستن
جیهوپ و نامجون روی مبل بغل من جین هم بقل ا. ت و کوک نشست
جیمین و ته هم بالا سر ما وایساده بودن...
ا. ت:الان پشت سرتون جن میاد اگه نشینید..!
جیمین:ساکت باش بابا
ا. ت:رفتم و هشتا پتو برای دفاع اوردم چنتا بالشم اوردم
کوک هم رفت چنتا خوراکی و اب اورد.....
( منم از این اکیپا میخوام لامصب با یه نفر هستم اینجوری میگیریم گاهی... )
جیمین:اروم رفتم زدم پس کله ی ا. ت کوک
ا. ت:خیل تاثیر گذار بود
کوک:همینی که ا. ت گفت
یونگی:خودم بهشون یاد دادم...
ا. ت:احیانا من بهتون اینو یاد ندادم اقای مین؟
کوک:ولش کن
جین:یه دمپایی پرت کردم اما با پتو حفاظ گرفتن..
ولی بعد کوک پرت کرد سمتم که رفت تو نودلم
...
کوکککک اگه می پاشید رو صورت نودل با طعم قیمه می کردمممممتتت
ا. ت:اوپا بیا مال منو بخور
جین:تنده...
ا. ت:خو حیفه پس منم نمی خورم..
جین:می ریزم تو حلقت...
که اخرم مجبور به همین کار شدم خودمم اهر یکم از مال کوک خوردم
ا. ت:خب اوپا میگفتی مال اونو میخوری...
جین:دیگه برین بخوابین
جیهوپ:موافقم
یونگی:این که خوابیده
ا. ت:یکی بیاد یونگی رو با خودمون کول کنیم ببریم تو اتاق
جیمین:مگه نشنیدی گفت به من دست نزنین..
تهیونگ:گفت به جاشم دست نزنین!
ا. ت:من حرف سرم نمیشه یا میاین یا نمیاین..
هولی بیا باباتو ببریم...
اینم که عین باباشه خوابه..
که اومد سمتم
کوک:چقدر زیبا ضایعش کردی... اینم خب بچه ی یونگیه دیه
ا. ت:جین اوپا به سمت من دمپایی پرت میکنی به سمت این میخوای پرت کنی نمی کنی
...!
جین:نه وایسا فردا هم انتقام ترو میگرم هم مال نودل عزیزمممو.
!
کوک:بهتره من اصلا از اتاقم بیرون نیام
ای یه اب بدین به این بچه سوخت
فیلمم که شروع شد نامجونی ابببب
نامجون:ا.ت یه اب بیار برای این..
ا. ت:گندی که خودم زدم رو خودم جمع میکنم...
جین:بیا نمیخواد تا تو اب ببری دهنش تاول زده
کوک:واییی سوختم مرسی... ا. ت دارم برات
جین:من میرم غذا ها رو بیارم امادس
ا. ت تند ترین نودل رو برای عذرخواهی
گرفت
یونگی:اخی
ا. ت می سوزی
ا. ت:من که عادتم میدونی...
جیهوپ:اره فین فین میکنه ولی می خوره
ا. ت:ساکت شروع شد
همه تغیر جا دادیم بجز یونگی..
یونگی:من جام خوبه دس نزن... به من دس نزنین
کوک و ا. ت پایین نشستن
جیهوپ و نامجون روی مبل بغل من جین هم بقل ا. ت و کوک نشست
جیمین و ته هم بالا سر ما وایساده بودن...
ا. ت:الان پشت سرتون جن میاد اگه نشینید..!
جیمین:ساکت باش بابا
ا. ت:رفتم و هشتا پتو برای دفاع اوردم چنتا بالشم اوردم
کوک هم رفت چنتا خوراکی و اب اورد.....
( منم از این اکیپا میخوام لامصب با یه نفر هستم اینجوری میگیریم گاهی... )
جیمین:اروم رفتم زدم پس کله ی ا. ت کوک
ا. ت:خیل تاثیر گذار بود
کوک:همینی که ا. ت گفت
یونگی:خودم بهشون یاد دادم...
ا. ت:احیانا من بهتون اینو یاد ندادم اقای مین؟
کوک:ولش کن
جین:یه دمپایی پرت کردم اما با پتو حفاظ گرفتن..
ولی بعد کوک پرت کرد سمتم که رفت تو نودلم
...
کوکککک اگه می پاشید رو صورت نودل با طعم قیمه می کردمممممتتت
ا. ت:اوپا بیا مال منو بخور
جین:تنده...
ا. ت:خو حیفه پس منم نمی خورم..
جین:می ریزم تو حلقت...
که اخرم مجبور به همین کار شدم خودمم اهر یکم از مال کوک خوردم
ا. ت:خب اوپا میگفتی مال اونو میخوری...
جین:دیگه برین بخوابین
جیهوپ:موافقم
یونگی:این که خوابیده
ا. ت:یکی بیاد یونگی رو با خودمون کول کنیم ببریم تو اتاق
جیمین:مگه نشنیدی گفت به من دست نزنین..
تهیونگ:گفت به جاشم دست نزنین!
ا. ت:من حرف سرم نمیشه یا میاین یا نمیاین..
هولی بیا باباتو ببریم...
اینم که عین باباشه خوابه..
که اومد سمتم
کوک:چقدر زیبا ضایعش کردی... اینم خب بچه ی یونگیه دیه
ا. ت:جین اوپا به سمت من دمپایی پرت میکنی به سمت این میخوای پرت کنی نمی کنی
...!
جین:نه وایسا فردا هم انتقام ترو میگرم هم مال نودل عزیزمممو.
!
کوک:بهتره من اصلا از اتاقم بیرون نیام
۴.۱k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.