روح 🤍
روح 🤍
پارت آخر
فکردم داری رد میشی
ناگهان صدای آمبولانس شنیدم اومدم بیرون و دیدم دارن میبرنت توی امبولانس
به سمت آمبولانس رفتم
مطمئن شدم تویی
اونقدر بهم شک وارد شده بود که نمیدونستم باید چیکار کنم
یدفه یاد اون زنه افتادم که چند روز پیش دیدم
یه چیزی راجب به طلسم میگفت
سریع رفتم به اون جا که دیدمش
گفتم میخوام من به جای یکی دیگه بمیرم
گفت باشه
ولی قبلش این نامه رو نوشتم و به این دوستم دادم تا به تو بده
و بعدم مردم
اره پارک ا/ت من بخاطر عشقم به تو مردم
تا تو بتونی به جای من زندگی کنی
-کیم تهیونگ
ا/ت ویو
با هر کلمش اشک میریختم
جمله به جملش باعث میشد بیشتر احساس گناه کنم
به سرعت به سمت خونه ی تهیونگ حرکت کردم
و رسیدم
تهیونگ ،تهیونگ کجایی
(با یه نامه برخورد کردم نوشته بود ....
نامه:
ا/ت ی عزیزم
الان که همچیو میدونی
خواستم بگم من به خاطر تو اومدم اینجا
میخواستم تورو ببینم
تو دیگه هیچ وقت نمیتونی منو ببینی چون دیگه نمی تونم برگردم
پارک ا/ت من دوباره به خاطر عشقم به تو مردم ...)
پایان )
------------------------------------------
ادمین :
فصل دو؟ کامنت
پارت آخر
فکردم داری رد میشی
ناگهان صدای آمبولانس شنیدم اومدم بیرون و دیدم دارن میبرنت توی امبولانس
به سمت آمبولانس رفتم
مطمئن شدم تویی
اونقدر بهم شک وارد شده بود که نمیدونستم باید چیکار کنم
یدفه یاد اون زنه افتادم که چند روز پیش دیدم
یه چیزی راجب به طلسم میگفت
سریع رفتم به اون جا که دیدمش
گفتم میخوام من به جای یکی دیگه بمیرم
گفت باشه
ولی قبلش این نامه رو نوشتم و به این دوستم دادم تا به تو بده
و بعدم مردم
اره پارک ا/ت من بخاطر عشقم به تو مردم
تا تو بتونی به جای من زندگی کنی
-کیم تهیونگ
ا/ت ویو
با هر کلمش اشک میریختم
جمله به جملش باعث میشد بیشتر احساس گناه کنم
به سرعت به سمت خونه ی تهیونگ حرکت کردم
و رسیدم
تهیونگ ،تهیونگ کجایی
(با یه نامه برخورد کردم نوشته بود ....
نامه:
ا/ت ی عزیزم
الان که همچیو میدونی
خواستم بگم من به خاطر تو اومدم اینجا
میخواستم تورو ببینم
تو دیگه هیچ وقت نمیتونی منو ببینی چون دیگه نمی تونم برگردم
پارک ا/ت من دوباره به خاطر عشقم به تو مردم ...)
پایان )
------------------------------------------
ادمین :
فصل دو؟ کامنت
۱۰.۴k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.