ددی خشن پارت 1
وارد بار شدم مین هو بلند شد رفتم سمتش و روی صندلی نشستم خودمو معرفی نکردم ببخشید من لی ات هستم و ی جاسوس حرفه ای هستم و اینجا ب شیطان معروفم چون مردمک سمت راستم قرمزه
مین هو: از حاشیه بدت میاد پس میرم سر اصل مطلب... میخوام جاسوسی ی نفر رو برام بکنی
ات: من مجانی کاری انجام نمیدم
مین هو: چقدر میخوای
ات: نه این دفعه او اصلحه ای ک تازه گرفتی رو میخوام
مین هو: تو همه جا آدم داری نه... بگیر
ات: حالا کی هس
مین هو: پارک جیمین بزرگترین مافیای جهان
ات: چی انتظار نداری ک واسه بزرگترین مافیای جهان فقط ی اصلحه بگیرم
مین هو: دوتا چمدون پر از شمش طلا روی میز گذاشت
ات: حالا قبوله... فردا میرم سراغش
و از بار اومدم بیرون سوار ماشینم شدم و ب راننده گفتم بره
وقتی رسیدم سه مین اومد پیشم اون ی هکر حرفه ایه و صمیمی ترین دوست من
سه مین: خب ایندفه کیه
ات: پارک جیمین هرچی اطلاعات میتونی ازش درار
سه مین: باشه
پرش ب ی ساعت بعد
سه مین: بزرگترین مافیای جهانه پدر و مادرش رو از دست داده 28 سالشه از دخترا خوشش نمیاد
قبلا دوتا جاسوس رفتن پیشش و خودشونو بهش نزدیک کردن اما اون فهمید و اونا رو کشت
ات: همین؟
سه مین: اینارم بزور پیدا کردم
ات: چجوری باید وارد خونش شد
سه مین: جز نگهبانا و خدمتکارا هیشکی نمیتونه وارد اونجا بشه و سیستم امنیتیش غیر قابل هکه
سه مین: مطمعنی میخوای اینکارو انجام بدی
ات: اره... پس ب عنوان ی خدمتکار میرم... هویت جعلی برام جور کن
پرش ب فردا
ات: اسم جدیدم چیه
سه مین: سویون.... لی سویون
ات: باشه
و...
بقیش رو ی ساعت دیگه میزارم
اسلاید یک مدل موی ات
اسلاید دو آرایشش برای بار
اسلاید سه کفشاش
اسلاید چهار لباسش برای بار
مین هو: از حاشیه بدت میاد پس میرم سر اصل مطلب... میخوام جاسوسی ی نفر رو برام بکنی
ات: من مجانی کاری انجام نمیدم
مین هو: چقدر میخوای
ات: نه این دفعه او اصلحه ای ک تازه گرفتی رو میخوام
مین هو: تو همه جا آدم داری نه... بگیر
ات: حالا کی هس
مین هو: پارک جیمین بزرگترین مافیای جهان
ات: چی انتظار نداری ک واسه بزرگترین مافیای جهان فقط ی اصلحه بگیرم
مین هو: دوتا چمدون پر از شمش طلا روی میز گذاشت
ات: حالا قبوله... فردا میرم سراغش
و از بار اومدم بیرون سوار ماشینم شدم و ب راننده گفتم بره
وقتی رسیدم سه مین اومد پیشم اون ی هکر حرفه ایه و صمیمی ترین دوست من
سه مین: خب ایندفه کیه
ات: پارک جیمین هرچی اطلاعات میتونی ازش درار
سه مین: باشه
پرش ب ی ساعت بعد
سه مین: بزرگترین مافیای جهانه پدر و مادرش رو از دست داده 28 سالشه از دخترا خوشش نمیاد
قبلا دوتا جاسوس رفتن پیشش و خودشونو بهش نزدیک کردن اما اون فهمید و اونا رو کشت
ات: همین؟
سه مین: اینارم بزور پیدا کردم
ات: چجوری باید وارد خونش شد
سه مین: جز نگهبانا و خدمتکارا هیشکی نمیتونه وارد اونجا بشه و سیستم امنیتیش غیر قابل هکه
سه مین: مطمعنی میخوای اینکارو انجام بدی
ات: اره... پس ب عنوان ی خدمتکار میرم... هویت جعلی برام جور کن
پرش ب فردا
ات: اسم جدیدم چیه
سه مین: سویون.... لی سویون
ات: باشه
و...
بقیش رو ی ساعت دیگه میزارم
اسلاید یک مدل موی ات
اسلاید دو آرایشش برای بار
اسلاید سه کفشاش
اسلاید چهار لباسش برای بار
۷.۹k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.