یه سناریوی کوتاه؟
_چرا گریه میکنی دلیلِ تهیونگ..؟چرا چشمای قشنگت بارونی شده اغواگر من؟
+تهیونگ اگه بری من..من...من..هیچکسو ندارم
_دلیل گریه های فرشته کوچولوی من اینه؟!
+اوهوم..
_چرا باید دلیل وجودمو تنها بزارم؟بزار یه چیزی بهت بگم جونگکوک تو دلیلِ منی میدونی یعنی چی؟یعنی من اگه اینجام بخاطر توعه،اگه نفس میکشم بخاطر توعه،اگه وجود دارم فقط و فقط بخاطر توعه حالا تو به من بگو مگه آدم دلیلِ وجودشو تنها میزاره؟
پس گریه نکن دلیلِ تهیونگ،تو که میدونی من توی نگاهت متولد میشم،میخوای تولدم بارونی باشه؟
-تهکوک...؛)
+تهیونگ اگه بری من..من...من..هیچکسو ندارم
_دلیل گریه های فرشته کوچولوی من اینه؟!
+اوهوم..
_چرا باید دلیل وجودمو تنها بزارم؟بزار یه چیزی بهت بگم جونگکوک تو دلیلِ منی میدونی یعنی چی؟یعنی من اگه اینجام بخاطر توعه،اگه نفس میکشم بخاطر توعه،اگه وجود دارم فقط و فقط بخاطر توعه حالا تو به من بگو مگه آدم دلیلِ وجودشو تنها میزاره؟
پس گریه نکن دلیلِ تهیونگ،تو که میدونی من توی نگاهت متولد میشم،میخوای تولدم بارونی باشه؟
-تهکوک...؛)
۲.۷k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.