اینم از این من اینو بخاطر درخواست یه نفر گذاشتم در واقع
ᵖᵃʳᵗ ¹
معرفی شخصیت ها
هایی من کیم ا/ت هستم ۲۲ سالمه
یه دختر کیوت و مهربون و دلسوز
هایی من جئون جونگ کوک هستم ۲۴ سالمه
یه پسر هات و سرد و خشن
علامت ها جونگ کوک_ ا/ت+
پارت اول
(ا/ت ویو)
های من ا/ت هستم معرفی کردم
چند روز پیش دوستم جیا بهم زنگ زد گفت که بیام به تولدش منم قبول کردم(تولد جیا امروز بود)اون یه پارتی خیلی بزرگ گرفته بود و همه رو دعوت کرده بود تا نصفه شب اونجا بودیم الان دارم برمیگردم خونه خیلی خسته شدم تو تولد جیا
(کوک ویو)
های من جونگ کوکم که میشناسید
من یه مافیام در واقع رئیس بزرگ ترین باند مافیایی کره
من از قدم زدن توی شب و نصفه شب خوشم میاد چون اون موقع همه ی خیابونا خلوتن
خیلی حس خوبیه
امروزم داشتم تو خیابون قدم میزدم(نصفه شب)که یه دختر خیلی خوشگل دیدم خواستم بدزدمش
زنگ زدم به جونگی زیردستم
(علامت جونگی&)
_الو
&الو سلام آقای جئون
_جونگی سریع برام آمار.. دربیار
&چشم قربان
(قطع کرد)
(ا/ت ویو)
دیدم یه پسره داره میاد سمتم
یهو یه دستمال گذاشت روی دهنم و...
.
.
.
وقتی به هوش اومدم دیدم توی یه عمارت بزرگم و بسته شدم به صندلی
_به به ببینید کی اینجاست!
+تو دیگه کی هستی؟ چرا منو اوردی اینجا؟
_برای اینکه یکم زجر بکشی😏(پوزخند)
+...
.
.
.
.
.
تقریبا جای حساس کات نکردم😁
نمیخام شرط بزارم مخصوصا برای همون کسی که خودش قول داده حمایت کنه
نظرتونو بگین من بخدا گنا دالم💔
توروقدا💔
معرفی شخصیت ها
هایی من کیم ا/ت هستم ۲۲ سالمه
یه دختر کیوت و مهربون و دلسوز
هایی من جئون جونگ کوک هستم ۲۴ سالمه
یه پسر هات و سرد و خشن
علامت ها جونگ کوک_ ا/ت+
پارت اول
(ا/ت ویو)
های من ا/ت هستم معرفی کردم
چند روز پیش دوستم جیا بهم زنگ زد گفت که بیام به تولدش منم قبول کردم(تولد جیا امروز بود)اون یه پارتی خیلی بزرگ گرفته بود و همه رو دعوت کرده بود تا نصفه شب اونجا بودیم الان دارم برمیگردم خونه خیلی خسته شدم تو تولد جیا
(کوک ویو)
های من جونگ کوکم که میشناسید
من یه مافیام در واقع رئیس بزرگ ترین باند مافیایی کره
من از قدم زدن توی شب و نصفه شب خوشم میاد چون اون موقع همه ی خیابونا خلوتن
خیلی حس خوبیه
امروزم داشتم تو خیابون قدم میزدم(نصفه شب)که یه دختر خیلی خوشگل دیدم خواستم بدزدمش
زنگ زدم به جونگی زیردستم
(علامت جونگی&)
_الو
&الو سلام آقای جئون
_جونگی سریع برام آمار.. دربیار
&چشم قربان
(قطع کرد)
(ا/ت ویو)
دیدم یه پسره داره میاد سمتم
یهو یه دستمال گذاشت روی دهنم و...
.
.
.
وقتی به هوش اومدم دیدم توی یه عمارت بزرگم و بسته شدم به صندلی
_به به ببینید کی اینجاست!
+تو دیگه کی هستی؟ چرا منو اوردی اینجا؟
_برای اینکه یکم زجر بکشی😏(پوزخند)
+...
.
.
.
.
.
تقریبا جای حساس کات نکردم😁
نمیخام شرط بزارم مخصوصا برای همون کسی که خودش قول داده حمایت کنه
نظرتونو بگین من بخدا گنا دالم💔
توروقدا💔
۵.۹k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.