❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥part_²⁴ ❦
«ا.ت ویو»
بعد از قط کردن گوشی بلند شدم از عمارت اومدم بیرون و سوار ماشینم شدم و رفتم عمارت خودم خسته و ناراحت بودم برای همین وقتی رسیدم یه راست رفتم داخل حموم و تقریبا ۱ ساعت توی حموم بودم و اومدم بیرون نزدیکای ساعت ۶ عصر بود یه دست لباس برداشتم و پوشیدم و یه بالم لب زدم حوصله ی آرایش نداشتم و موهامو خشک کردم و بالا بستم و بافتم، کُلتم و گذاشتم توی شلوارم پشت کمرم
و دوباره سوار ماشینم شدم و رفتم رستوران تا غذا بخورم (لباس ا.ت اسلاید ۲)
.........
«جونگکوک ویو»
بعد از اینکه هیونجین با افرادش رفت رفتم عمارتم حوصله نداشتم غذا بخورم تصمیم گرفتم برم رستوران رفتم یه دوش چندمینی گرفتم و لباس پوشیدم و موهامو خشک کردم و تفنگمو برداشتم و رفتم رستوران
گارسون:چی میل دارید آقا؟(فرانسوی حرف میزنن)
جونگکوک: سالاد مرغ (فرانسوی)
گارسون: چشم زود اماده میشه(فرانسوی)
جونگکوک: مرسی(فرانسوی)
«از زبان ا.ت»
بعد از اینکه غذامو خوردم تصمیم گرفتم برم الکل بخورم رفتم سمت به کافه و ۸ تا بطری الکل سفارش دادم و برام اوردن...... تقریبا ساعت ۲ نصف شب بود خیلی مست بودم نمیدونستم چبکار میکنم چون نمیتونستم رانندگی کنم پیاده به سمت عمارت حرکت کردم ولی خب راه و اشتباه میرفتم همینجور سرمو پایین انداخته بودم و میرفتم که با یه نفر برخورد کردم سرمو نیاوردم بالا و به فرانسوی ازش معذرت خوایتم خودمو کشیدم کنار که برم ولی بازوم و گرفت
ا.ت: چیکار... جونگکوک! (مستی)
جونگکوک: ا.ت تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: دستمو ول کن(مستی)
جونگکوک: پس تو اومدی اینجا من فکر کردم سولنان میاد اینجا
ا.ت: ولم کن میخوام برم(مستی)
جونگکوک: تو خیلی مستی بیا بریم عمارت من
ا.ت: چرا دست از سرم بر نمیداری(داد و حالت مستی)
جونگکوک بازوی ا.ت و سفت تر گرفت
ا.ت: اخخخ.... من خودم عمارت دارم ولم کن (مستی)
جونگکوک ا.ت و براید استایل بغل کرد و.......
❥part_²⁴ ❦
«ا.ت ویو»
بعد از قط کردن گوشی بلند شدم از عمارت اومدم بیرون و سوار ماشینم شدم و رفتم عمارت خودم خسته و ناراحت بودم برای همین وقتی رسیدم یه راست رفتم داخل حموم و تقریبا ۱ ساعت توی حموم بودم و اومدم بیرون نزدیکای ساعت ۶ عصر بود یه دست لباس برداشتم و پوشیدم و یه بالم لب زدم حوصله ی آرایش نداشتم و موهامو خشک کردم و بالا بستم و بافتم، کُلتم و گذاشتم توی شلوارم پشت کمرم
و دوباره سوار ماشینم شدم و رفتم رستوران تا غذا بخورم (لباس ا.ت اسلاید ۲)
.........
«جونگکوک ویو»
بعد از اینکه هیونجین با افرادش رفت رفتم عمارتم حوصله نداشتم غذا بخورم تصمیم گرفتم برم رستوران رفتم یه دوش چندمینی گرفتم و لباس پوشیدم و موهامو خشک کردم و تفنگمو برداشتم و رفتم رستوران
گارسون:چی میل دارید آقا؟(فرانسوی حرف میزنن)
جونگکوک: سالاد مرغ (فرانسوی)
گارسون: چشم زود اماده میشه(فرانسوی)
جونگکوک: مرسی(فرانسوی)
«از زبان ا.ت»
بعد از اینکه غذامو خوردم تصمیم گرفتم برم الکل بخورم رفتم سمت به کافه و ۸ تا بطری الکل سفارش دادم و برام اوردن...... تقریبا ساعت ۲ نصف شب بود خیلی مست بودم نمیدونستم چبکار میکنم چون نمیتونستم رانندگی کنم پیاده به سمت عمارت حرکت کردم ولی خب راه و اشتباه میرفتم همینجور سرمو پایین انداخته بودم و میرفتم که با یه نفر برخورد کردم سرمو نیاوردم بالا و به فرانسوی ازش معذرت خوایتم خودمو کشیدم کنار که برم ولی بازوم و گرفت
ا.ت: چیکار... جونگکوک! (مستی)
جونگکوک: ا.ت تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: دستمو ول کن(مستی)
جونگکوک: پس تو اومدی اینجا من فکر کردم سولنان میاد اینجا
ا.ت: ولم کن میخوام برم(مستی)
جونگکوک: تو خیلی مستی بیا بریم عمارت من
ا.ت: چرا دست از سرم بر نمیداری(داد و حالت مستی)
جونگکوک بازوی ا.ت و سفت تر گرفت
ا.ت: اخخخ.... من خودم عمارت دارم ولم کن (مستی)
جونگکوک ا.ت و براید استایل بغل کرد و.......
۹.۲k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.