مافیای من part 9
•پارت 9 مافیای من•
••••
لانا داشت لباس عوض میکرد که تا رفتم جاش صدای جیغ اومد
از زبان لانا
داشتم لباسم و عوض میکردم داشتم لباسمو میدادم پایین که یک سوسک خیلی بزرگ دیدم سریع در رفتم یکجوری شده بود که انگار شکمم دیده میشد.. تا اومدم پام به یک جای تیزی که پامو خونی کرد خوردم و افتادم روی یک چیزه نرمی
٪اوممم چقدر نرمه(بدن اون شخصو لمس میکنه)
~(محکم لانا رو بغل میکنه و میندازش روی تخت) دیگه تحملم نمیکشههه داری دیوونم میکنی
٪ولم کنننن (دست و پا میزنه)
~هرچقدر میخوای تقلا کن (میبینه پای لانا خونیه) چرا اینطوری شدی
٪پام گیر کرد به این لبه (کیوت و گریه)
~من دیگه میرم اوففف
٪وااا کجا رفت
از زبان کوک
وقتی اونطوری دیدمش قلبم یک تیری کشید ای بابا کوک چی داری میگی تو بهترین فرشته ی دنیا یونا رو داری🤢🤮..
(پ. ن: من یونا رو...)
~چیزی گفتی
(پ. ن: من ازین به بعد راهنمای توعم)
~اها شما
(پ. ن: ماموریت رو نمیگم بریم سراغ غصه مون)
~اوک
سوار ماشینم شدم و پیش به سوی یونا😐
زولو زالا زینگ (زنگ در هم عین خود یوناست😂)
یونا: عاحح ادامه بده د.. واستا ببینم کیه در میزنه برمیگردم
پسره: زود بیا هنوز خالی نشدم(اینم یونا جونتون جونگ کوک)
یونا: جک جکککک دوست پسره الکیمه زود برو توی اتاق
جک: واستا شلوارمو بکشم بالا
یونا: سلام ددی جونممم
~سلام عشقم من یکم حالم خرابه
یونا: چیکار کنم برات (لوس)
~(گوشیش زنگ میخوره) یه لحظه
(مکالمه خواهر کوک با کوک)
خواهر کوک: الو کوک
~سلام چیشده
خواهر کوک: ....
~چیییی
بیا پایین
_
_
_
رسیدی
_
_
_
گول نخورید دوستان.. منتظر بمونید☆
••••
لانا داشت لباس عوض میکرد که تا رفتم جاش صدای جیغ اومد
از زبان لانا
داشتم لباسم و عوض میکردم داشتم لباسمو میدادم پایین که یک سوسک خیلی بزرگ دیدم سریع در رفتم یکجوری شده بود که انگار شکمم دیده میشد.. تا اومدم پام به یک جای تیزی که پامو خونی کرد خوردم و افتادم روی یک چیزه نرمی
٪اوممم چقدر نرمه(بدن اون شخصو لمس میکنه)
~(محکم لانا رو بغل میکنه و میندازش روی تخت) دیگه تحملم نمیکشههه داری دیوونم میکنی
٪ولم کنننن (دست و پا میزنه)
~هرچقدر میخوای تقلا کن (میبینه پای لانا خونیه) چرا اینطوری شدی
٪پام گیر کرد به این لبه (کیوت و گریه)
~من دیگه میرم اوففف
٪وااا کجا رفت
از زبان کوک
وقتی اونطوری دیدمش قلبم یک تیری کشید ای بابا کوک چی داری میگی تو بهترین فرشته ی دنیا یونا رو داری🤢🤮..
(پ. ن: من یونا رو...)
~چیزی گفتی
(پ. ن: من ازین به بعد راهنمای توعم)
~اها شما
(پ. ن: ماموریت رو نمیگم بریم سراغ غصه مون)
~اوک
سوار ماشینم شدم و پیش به سوی یونا😐
زولو زالا زینگ (زنگ در هم عین خود یوناست😂)
یونا: عاحح ادامه بده د.. واستا ببینم کیه در میزنه برمیگردم
پسره: زود بیا هنوز خالی نشدم(اینم یونا جونتون جونگ کوک)
یونا: جک جکککک دوست پسره الکیمه زود برو توی اتاق
جک: واستا شلوارمو بکشم بالا
یونا: سلام ددی جونممم
~سلام عشقم من یکم حالم خرابه
یونا: چیکار کنم برات (لوس)
~(گوشیش زنگ میخوره) یه لحظه
(مکالمه خواهر کوک با کوک)
خواهر کوک: الو کوک
~سلام چیشده
خواهر کوک: ....
~چیییی
بیا پایین
_
_
_
رسیدی
_
_
_
گول نخورید دوستان.. منتظر بمونید☆
۴.۳k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.