تو به جشنی دعوت شده بودی که قرار بود رئیس گروه مافیا همسر
تو به جشنی دعوت شده بودی که قرار بود رئیس گروه مافیا همسرشو انتخاب کنه و پدرت تورو زور کرده بود که باید بری چون این باعث پیشرفت بیزینس پدرت میشد تو با پسری آشنا بودی و دلت نمیخواست به این جشن بری اما چه میشه کرد پدرت زورت کرده بود
رفتی جشن ........ همونطور که داشتی لیوان پر از شرابتو تکون میدادی به نگاهی دور و ورت کردی هی دختر تو اینجا چیکار میکنی؟ او و جونگهون اره کیم جونگهون دوست پسرت بود اون یه نقاش بود زیبا جذاب با قد بلند و چشم های سیاه چرا اینجایی عزیزم خب.... راستش ... من پدرم زورم کرد
که بیام به این مهمونی ..... من واقعا متاسفم ولی واقعا اصلا دلم نمیخواد با اون مافیای آدم کش ازدواج کنم
چرا؟
خب مردم در مورد اون حرفای بدی میگن گفتن اون یه زن رو دوست داره که بخاطرش آدم هم کشته
وای خدای من دیگه چی؟
خب.. ببینمتو که با اونا نیستی؟
معلومه که نه عزیزم
دعوت میکنم از رئیس کیم
ایشون تصمیمشون رو گرفتن
من باید برم
همونطور که داشت از پله ها بالا میرفت میکرفن رو
خودم نوش .... ادامه
از بادیگاردش گرفت
چشمات داشت از تعجب میزد بیرون
همونطور که به تو زل زده بود گفت
من انتخابم رو کردم
پارت بعد ۳۰ تا لایک
رفتی جشن ........ همونطور که داشتی لیوان پر از شرابتو تکون میدادی به نگاهی دور و ورت کردی هی دختر تو اینجا چیکار میکنی؟ او و جونگهون اره کیم جونگهون دوست پسرت بود اون یه نقاش بود زیبا جذاب با قد بلند و چشم های سیاه چرا اینجایی عزیزم خب.... راستش ... من پدرم زورم کرد
که بیام به این مهمونی ..... من واقعا متاسفم ولی واقعا اصلا دلم نمیخواد با اون مافیای آدم کش ازدواج کنم
چرا؟
خب مردم در مورد اون حرفای بدی میگن گفتن اون یه زن رو دوست داره که بخاطرش آدم هم کشته
وای خدای من دیگه چی؟
خب.. ببینمتو که با اونا نیستی؟
معلومه که نه عزیزم
دعوت میکنم از رئیس کیم
ایشون تصمیمشون رو گرفتن
من باید برم
همونطور که داشت از پله ها بالا میرفت میکرفن رو
خودم نوش .... ادامه
از بادیگاردش گرفت
چشمات داشت از تعجب میزد بیرون
همونطور که به تو زل زده بود گفت
من انتخابم رو کردم
پارت بعد ۳۰ تا لایک
۲.۶k
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.