عشق از نو “پارت”(14)
ویو تهیونگ
صبح شد از خواب بلند شدم دیدم کوکی نیست از تخت اومدم پایین دیدم کوک افتاده از رو تخت نتونستم تحمل کنم بلند بلند خندیدم که از خواب بلند شد
ویو جونگکوک
با خنده ینفر از خواب پاشدم چشمام و باز کردم تهیونگ جلوم بود سرخ شده بود با سرعت رفتم سمتش
+بیب خوبییی (با تعجب)
_چ.چرا..این.اینجوری..خو…خوابیدی….توو(با خنده)
+چیی(با تعجب )
_واییی کوکی چرا افتادی از تخت(با خنده
+کی من
_واییییییی(با خنده )
+بلند شووووو بیشعوررررر من فک کردم چت شده
_(خنده)….
+یااااااااا بیب
_باشه بابا یواش (با لبخند)
ویو تهیونگ
بلند شدم رفتم سمت حموم که ینفر دستاشو برد سمت کمرم برگشتم با تعجب نگا کردم به کوکی که خمار زل زده بود بهم
_اتفاقی افتاده
+کجا میری
_امروز برمیگردیم کره
+خب؟
_میخوام برم حموم که سرحال باشم
+باشه بریم
_چییی
+برو تو دیگه
_تو کجا
+مگه نمیگی باید سرحال باشیم
_خب من قراره سرحال باشم تو کجا میای
+تو مث اینکه یادت نیست دیگه شوهر داری
_کوکی عزیزم چی میگی (با خنده)
+باید از الان به بعد باهم بریم حموم(با کیوتی)
_باشه بیا (با خنده)
ویو جونگکوک
رفتیم تو لباسای تهیونگو در آوردم لباسای خودمم در آوردم نشستیم تو وان دستشو گرفتم رفتیم زیر دوش کمر ته ته رو گرفتم چسبوندمش به خودم شامپو رو ورداشتم ریختم رو سرمون تهیونگ دستاشو گرفته بود زیر شامپو که نریزه زل به چشمام میخندید با خندش تمام وجودم رنگی میشد با خندش میخندیدم
_چیکار میکنی دیوونه (با خنده)
+نرم باش (با خنده )
_نرم چ…یه(با خنده فراوان)
شامپو رو گذاشتم سر جاش دستمو کشیدم رو بدن ته ته اونیکی دستم پشت کمرش اونم دستاشو قفل کرد پشت گردنم پا بلندی کرد یه دستشو گذاشت زیر چونم کشید
_قصد چکاری رو داری مستر جئون
+میسپرمش به خودت
ویو تهیونگ
وقتی گفت میسپارمش به خودت چشمامو بستم نزدیکش شدم ولی چشمامو باز کردم با کوکی که دلش میخواست ببموسمش رو به رو شدم بعد چن ثانیه چشماشو باز کرد زل زد بهم خودش لباشو گذاشت رو لبام لا به لای لبامون
+گردن نمیگیری (با خماری )
_خیر (با خنده کیوتی )
+پس خودم دست بکار میشم چطوره
_دوس داری من برات چیکار کنم
ادامش اسلاید بعدی ...
صبح شد از خواب بلند شدم دیدم کوکی نیست از تخت اومدم پایین دیدم کوک افتاده از رو تخت نتونستم تحمل کنم بلند بلند خندیدم که از خواب بلند شد
ویو جونگکوک
با خنده ینفر از خواب پاشدم چشمام و باز کردم تهیونگ جلوم بود سرخ شده بود با سرعت رفتم سمتش
+بیب خوبییی (با تعجب)
_چ.چرا..این.اینجوری..خو…خوابیدی….توو(با خنده)
+چیی(با تعجب )
_واییی کوکی چرا افتادی از تخت(با خنده
+کی من
_واییییییی(با خنده )
+بلند شووووو بیشعوررررر من فک کردم چت شده
_(خنده)….
+یااااااااا بیب
_باشه بابا یواش (با لبخند)
ویو تهیونگ
بلند شدم رفتم سمت حموم که ینفر دستاشو برد سمت کمرم برگشتم با تعجب نگا کردم به کوکی که خمار زل زده بود بهم
_اتفاقی افتاده
+کجا میری
_امروز برمیگردیم کره
+خب؟
_میخوام برم حموم که سرحال باشم
+باشه بریم
_چییی
+برو تو دیگه
_تو کجا
+مگه نمیگی باید سرحال باشیم
_خب من قراره سرحال باشم تو کجا میای
+تو مث اینکه یادت نیست دیگه شوهر داری
_کوکی عزیزم چی میگی (با خنده)
+باید از الان به بعد باهم بریم حموم(با کیوتی)
_باشه بیا (با خنده)
ویو جونگکوک
رفتیم تو لباسای تهیونگو در آوردم لباسای خودمم در آوردم نشستیم تو وان دستشو گرفتم رفتیم زیر دوش کمر ته ته رو گرفتم چسبوندمش به خودم شامپو رو ورداشتم ریختم رو سرمون تهیونگ دستاشو گرفته بود زیر شامپو که نریزه زل به چشمام میخندید با خندش تمام وجودم رنگی میشد با خندش میخندیدم
_چیکار میکنی دیوونه (با خنده)
+نرم باش (با خنده )
_نرم چ…یه(با خنده فراوان)
شامپو رو گذاشتم سر جاش دستمو کشیدم رو بدن ته ته اونیکی دستم پشت کمرش اونم دستاشو قفل کرد پشت گردنم پا بلندی کرد یه دستشو گذاشت زیر چونم کشید
_قصد چکاری رو داری مستر جئون
+میسپرمش به خودت
ویو تهیونگ
وقتی گفت میسپارمش به خودت چشمامو بستم نزدیکش شدم ولی چشمامو باز کردم با کوکی که دلش میخواست ببموسمش رو به رو شدم بعد چن ثانیه چشماشو باز کرد زل زد بهم خودش لباشو گذاشت رو لبام لا به لای لبامون
+گردن نمیگیری (با خماری )
_خیر (با خنده کیوتی )
+پس خودم دست بکار میشم چطوره
_دوس داری من برات چیکار کنم
ادامش اسلاید بعدی ...
۶.۵k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.