پارت۳۵
وقتی رفت بیرون وسط اتاق نشستم حداقل میدونستم جام پیش کورش امنه هرچقدر هم آدم بدی باشه برا من تا الان اینجوری نبود خداکنه نخوان منو بخرن ازش گوشیم زنگ خورد کورش بود
-برو پایین شام بخور
و قط کرد (دوستان من میتونم عربی هم بزارم ولی خوندن سخته پس خدمه ها عربی حرف میزنن و رها عربی تا یه جایی بلده چون وکیله و یکی از درس های تخصصی وکیل ها عربی حرف زدنه پس بلده)
رفتم پایین که خدمه به عربی گفتن
بفرمایید
-ممنون
نشستم یه خوردم که یکی از خدمه ها اومدو گفت
-شما دوست دختر اربابی؟
-نعیمهههه تو چطور جرعت کردی با این زن حرف بزنییی مگه من نگفتم هیچ خری حق حرف زدن با این خانوم رو نداره
-ارباب
-خفه شووو
-غلط کردیم آقا
-اخرین بارت باشه
-رها تو هم بسه خوردی بیا بالا کارت دارم
-اوکی
-برو پایین شام بخور
و قط کرد (دوستان من میتونم عربی هم بزارم ولی خوندن سخته پس خدمه ها عربی حرف میزنن و رها عربی تا یه جایی بلده چون وکیله و یکی از درس های تخصصی وکیل ها عربی حرف زدنه پس بلده)
رفتم پایین که خدمه به عربی گفتن
بفرمایید
-ممنون
نشستم یه خوردم که یکی از خدمه ها اومدو گفت
-شما دوست دختر اربابی؟
-نعیمهههه تو چطور جرعت کردی با این زن حرف بزنییی مگه من نگفتم هیچ خری حق حرف زدن با این خانوم رو نداره
-ارباب
-خفه شووو
-غلط کردیم آقا
-اخرین بارت باشه
-رها تو هم بسه خوردی بیا بالا کارت دارم
-اوکی
۱.۸k
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.