p(³)
صبح*
چشمام رو باز کردم
بلند شدم و به سرویس رفتم به دست و صورتم آب زدم
اومدم بیرون و یه شلوار سفید برداشتم و پوشیدم و از روش یه پیراهن قهوه ای سوخته ای از روش پوشیدم
رفتم توی آشپز خونه که مامان و در حال آماده کردن صبحانه دیدم
ا.ت: سلام مادر گرامی
مامان: صبح بخیر اولین روز کاریت مبارک
ا.ت: ( لبخند)
صبحانه رو خوردم از خونه زدم بیرون تاکسی گرفتم و آدرس تیمارستان رو بهش دادم
از تاکسی پیاده شدم و پول رو پرداخت کردم
نفس عمیقی کشیدم و رفتم تو
وایییی اینجا چقدر خوشگله
نسبت به تصوراتم از تیمارستان اینجا زیادی قشنگ و خوشگل بود
جلوی میز پزیرش رفتم
ا.ت: اممم سلام می خواستم با رئیس اینجا حرف بزنم
دختر از سرتاپامو نگاه کرد
دختر: الان بهشون خبر میدم برای چه کاری اومدید؟
ا.ت: برای استخدام
دختر: باشه لطفا با من بیاید
دنبالش راه افتادم وارد آسانسور شدیم و طبقه سوم و زد
در آسانسور باز شد که همه جا تاریک بود
دختر: بفرمایید اینجا اتاقشونه
ا.ت: ممنون فقط.....
هیچی نگفتم و به راهم ادامه دادم چرا اینجا اینقدر ترسناکه
یکی از شونم زد
ا.ت: جیغغغغغغغ
یکدفعه همه لامپا روشن شد
مرد: هی چته!!!! خوبی
ا.ت: نفس عمیق) ب......برای کار
مرد : آها ببخشید که ترسوندمت بفرمایید
خودمو آروم کردم روی مبل نشستم
مرد: اگه بازم باعث ترستون شدم ببخشید
ا.ت: عیبی نداره خوبم آها راستی من ا.ت هستم پارک ا.ت
مرد: اوه خوشبختم من هم جونگ شین هستم
ا.ت: خب برای کار کردن.....
مرد: میدونم آقای لی سفارشتون رو کردن اینجا قوانین و مقررات سختی نداره فقط چند تا چیز هستند که به شدت ممنوع هستند
اولین قانون...........
پارت بعدی: ۱۲ لایک و ۱۲ کامنت
چشمام رو باز کردم
بلند شدم و به سرویس رفتم به دست و صورتم آب زدم
اومدم بیرون و یه شلوار سفید برداشتم و پوشیدم و از روش یه پیراهن قهوه ای سوخته ای از روش پوشیدم
رفتم توی آشپز خونه که مامان و در حال آماده کردن صبحانه دیدم
ا.ت: سلام مادر گرامی
مامان: صبح بخیر اولین روز کاریت مبارک
ا.ت: ( لبخند)
صبحانه رو خوردم از خونه زدم بیرون تاکسی گرفتم و آدرس تیمارستان رو بهش دادم
از تاکسی پیاده شدم و پول رو پرداخت کردم
نفس عمیقی کشیدم و رفتم تو
وایییی اینجا چقدر خوشگله
نسبت به تصوراتم از تیمارستان اینجا زیادی قشنگ و خوشگل بود
جلوی میز پزیرش رفتم
ا.ت: اممم سلام می خواستم با رئیس اینجا حرف بزنم
دختر از سرتاپامو نگاه کرد
دختر: الان بهشون خبر میدم برای چه کاری اومدید؟
ا.ت: برای استخدام
دختر: باشه لطفا با من بیاید
دنبالش راه افتادم وارد آسانسور شدیم و طبقه سوم و زد
در آسانسور باز شد که همه جا تاریک بود
دختر: بفرمایید اینجا اتاقشونه
ا.ت: ممنون فقط.....
هیچی نگفتم و به راهم ادامه دادم چرا اینجا اینقدر ترسناکه
یکی از شونم زد
ا.ت: جیغغغغغغغ
یکدفعه همه لامپا روشن شد
مرد: هی چته!!!! خوبی
ا.ت: نفس عمیق) ب......برای کار
مرد : آها ببخشید که ترسوندمت بفرمایید
خودمو آروم کردم روی مبل نشستم
مرد: اگه بازم باعث ترستون شدم ببخشید
ا.ت: عیبی نداره خوبم آها راستی من ا.ت هستم پارک ا.ت
مرد: اوه خوشبختم من هم جونگ شین هستم
ا.ت: خب برای کار کردن.....
مرد: میدونم آقای لی سفارشتون رو کردن اینجا قوانین و مقررات سختی نداره فقط چند تا چیز هستند که به شدت ممنوع هستند
اولین قانون...........
پارت بعدی: ۱۲ لایک و ۱۲ کامنت
۱۰.۳k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.