پارت دوم من هنوز عاشقت میمانم
پارت دوم من هنوز عاشقت میمانم
باورم نمیشد اون چیزی که داشتم میدیدم واقعی بود.... اون جیهیو بود..
( پرش زمانی به 5 سال قبل)
ویو جیهیو
امروز اولین رور دانشگاهم بود، لباسم رو پوشیدم(عکسشو میذارم) وسایلمو جمع کردم و سوار اتوبوس شدم، میخواستم بشینم روی صندلی اتوبوس که ی پسری روی صندلی نشست، یکم عصبانی شدم. یک ایستگاه قبل از دانشگاه پیاده شدم هنزفری هامو گذاشتم توی گوشم و ادامه ی راه دانشگاه رو رفتم. رسیدم دم در دانشگاه، ی چهره ی آشنا دیدم اون همون پسری بود که توی اتوبوس دیدم، به نظر میرسید محبوب دانشگاه باشه، رفتم سر کلاسم وقتی وارد شدم دیدم اون پسره هم اینجاست. استاد وارد کلاس شد و گفت: خب بچها امروز ی شاگرد جدید به مجموعه ی کلاسمون اضافه شده خانم کانگ جیهیو.
استاد به من اشاره کرد و همه توجهشون به من بود میتونستم صدای پچ پچ هاشون رو بشنوم، استاد بهم گفت برم پیش اون پسره بشینم منم رفتم پیشش نشستم سر صحبتو باز کرد: من جئون جونگکوکم.
جیهیو: خوشبختم. بعدش استاد شروع کرد به درس دادن. بعد از تقریبا دو ساعت کلاس اول تموم شد و ی زمان استراحت بهمون دادن، بعد از اینکه استاد از کلاس رفت بیرون منم رفتم بیرون تو حیاط دانشگاه نشستم ی گوشه و داشتم طراحی میکردم، ی دختری اومد نزدیکم و گفت: سلام من لی میرا هستم و تو هم باید کانگ جیهیو باشی. جیهیو: سلام بله خودمم، خوشبختم. نشست پیشم و یکم باهم حرف زدیم......
های ببخشید من چند روز گذشته حالم خوب نبود دندون پزشکی بودم و خیلی درد داشتم ساری بابت تاخیر لطفا حمایت کنید 🥺💗✨
#بی_تی_اس #کیپاپ #جونگکوک #فیک
باورم نمیشد اون چیزی که داشتم میدیدم واقعی بود.... اون جیهیو بود..
( پرش زمانی به 5 سال قبل)
ویو جیهیو
امروز اولین رور دانشگاهم بود، لباسم رو پوشیدم(عکسشو میذارم) وسایلمو جمع کردم و سوار اتوبوس شدم، میخواستم بشینم روی صندلی اتوبوس که ی پسری روی صندلی نشست، یکم عصبانی شدم. یک ایستگاه قبل از دانشگاه پیاده شدم هنزفری هامو گذاشتم توی گوشم و ادامه ی راه دانشگاه رو رفتم. رسیدم دم در دانشگاه، ی چهره ی آشنا دیدم اون همون پسری بود که توی اتوبوس دیدم، به نظر میرسید محبوب دانشگاه باشه، رفتم سر کلاسم وقتی وارد شدم دیدم اون پسره هم اینجاست. استاد وارد کلاس شد و گفت: خب بچها امروز ی شاگرد جدید به مجموعه ی کلاسمون اضافه شده خانم کانگ جیهیو.
استاد به من اشاره کرد و همه توجهشون به من بود میتونستم صدای پچ پچ هاشون رو بشنوم، استاد بهم گفت برم پیش اون پسره بشینم منم رفتم پیشش نشستم سر صحبتو باز کرد: من جئون جونگکوکم.
جیهیو: خوشبختم. بعدش استاد شروع کرد به درس دادن. بعد از تقریبا دو ساعت کلاس اول تموم شد و ی زمان استراحت بهمون دادن، بعد از اینکه استاد از کلاس رفت بیرون منم رفتم بیرون تو حیاط دانشگاه نشستم ی گوشه و داشتم طراحی میکردم، ی دختری اومد نزدیکم و گفت: سلام من لی میرا هستم و تو هم باید کانگ جیهیو باشی. جیهیو: سلام بله خودمم، خوشبختم. نشست پیشم و یکم باهم حرف زدیم......
های ببخشید من چند روز گذشته حالم خوب نبود دندون پزشکی بودم و خیلی درد داشتم ساری بابت تاخیر لطفا حمایت کنید 🥺💗✨
#بی_تی_اس #کیپاپ #جونگکوک #فیک
۹.۷k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.