پارت ۲۸
پارت ۲۸
پرش به چند روز بعد:
کوک: لیسا بهتر شده بود اما هنوزم درد شدید شکمش همراهش بود جوری که مجبور بود مسکن بخوره هوفففف امروز قراره با بقیه بریم خرید و لیسا تنها تو خونه هست گفت میخواد بخوابه و ماهم رفتیم تا خرید کنیم
لیسا: وقتی بقیه رفتند میخواستم بخوابم که صدای پیام گوشیم نزاشت بخوابم رفتم و پیام رو چک کردم دیدم نوشته:کسی که بهت تیر پدرت هست و یه عکسی برات فرستاد دقیقا همون مردی بود که بهت تیر زده بود و همون لباس ها تنش بود
پرش به چند روز بعد:
کوک: لیسا بهتر شده بود اما هنوزم درد شدید شکمش همراهش بود جوری که مجبور بود مسکن بخوره هوفففف امروز قراره با بقیه بریم خرید و لیسا تنها تو خونه هست گفت میخواد بخوابه و ماهم رفتیم تا خرید کنیم
لیسا: وقتی بقیه رفتند میخواستم بخوابم که صدای پیام گوشیم نزاشت بخوابم رفتم و پیام رو چک کردم دیدم نوشته:کسی که بهت تیر پدرت هست و یه عکسی برات فرستاد دقیقا همون مردی بود که بهت تیر زده بود و همون لباس ها تنش بود
۱.۱k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.