I hate you
part ⑨
سوجون: بیا عزیزم
یونگبوک چرخید سمتم و با دیدن لبم خم شد و کیفشو برداشت و چرخید و روبه روم رو پام نشست
یونگبوک: دهنتو باز کن
دهنمو باز کردم خیلی اروم روش چسب زد و بعد برگشت به سمت تخته نشست منم خیلی ازوم گردنشو گاز گرفتم چشماشو بست و دستاشو گذاشت رو پاهام و فشار داد
هیونا: چتونه شما دوتا
یونگبوک: هیچی
سوهو: لی یونگبوک سال اولیه عزیز من عاشـ.....
چرخید سمتم و صورتمو گرفتم و خیلی عمیق یه بوسه رو شروع کرد دستمو دور کمرش حلقه کردم و سرمو کج کردم تا فضای بیشتری برای بوسه باشه
سوهو: دارید چیکار میکنید چشم اونو بگیر
میسو: باباهان تو خونه از این کارا میکنن عادیه
سونگی: خب عادیه براش دیگه
سونا: اوه اوه او مای گاد
۳ مین بعد
یونگبوک: بستته پرو میشی
سوهو: تو پو چرا اونو بوسیدی
یونگبوک: چون شوهرمه
دیا: پشمام چه ریلکس
شروع با ور رفتن با یغه ی لباسم کرد
سوهو: اون خیلی وحشیه من گزینه ی بهتریم برات
هیون: نیدونی علاقه ای با دهن به دهن شدن باهات ندارم یونگبوک خودت جوابشو بده
یونگبوک: من به تو هیچ علاقه ای ندارم از رایحت خوشم نمیاد قیافت خوب نیست مثل این نیستی به هیچ وجه " اروم بغض"
سوآ: اما دوست پسر جناب صورت برادر منو نابود کرده
یونگبوک: اونم لب هیونجینو زخم کرده
لینو،: بحث بسته برید بمیرید
بلند شدم که برم بیرون که سوا کردم سفید کننده رو لباسم ریخت
سونا: سوآ این چه کاریت رفتم کیفمو برداشتم و همون جا لباسمو در اوردم و عوض کردم لباسیم که تنم بودو انداختم سطل اشغال
سوا: چه بدنی ای کاش....
یونگبوک: ولی دیگه ای کاش به دردت نمیخوره باید تو رویاهای محالت ارزو کنی هیون مال تو بشه
سوا: من اسمتو رو دستم تتو کردم هیونجین
یغه ی لباس یونگبوکو کشیدم بایین جوری که ترقوش معلوم بشه
هیون: من اسممو رو بدن این سوزوندم و قرار نیست از بین بره
سوجون: چه جالب
سونا: خب پدات کردم دلقک زود پول منو بده
مارا:، تو کی ای
سونا: من همونیم که سرم کلا گذاشتی فکر کردی خرم
یورا: سونا باز شروع نکن
سونا: عههههه اونی چرا لوم میدی
یورا: بشینید بچه ها بحث نکنید دختر اینجا جای میکاپ کردنتونه پسرام، برن بمیرنن به من چه
۸ شب
خوب بود اجازه دادن برگردیم خونه وگرنه ک ایپهمه تکلیف مژنوشت کی انقدر باشگاه و کلاس میرفت
تا رسیدم خونه دیدم همه اومدن خونم
یورا: جای خوشگلیه
مدیر: تصمیم گرفتیم اینجا پارتی بگیریم
لینو: جای خوبیه
هیون: من اومد بگیرم بخوابم
هیونا: چرا توکه خودتو کشتی برای بار
هیون: ولش کن مهم نیست خب بیاین الکل شامپاین سراب ابجو سوجو بزنید بر بدن اهان اینم از چینه لبخند امپراتور از گوسوعه میل کنید
مدیر: واووو چه چیزایی داری تو
سونگی: واسه چی اینا رو داری؟
هیون: تز یاد بدن حرفای دکتر
همه:
سوجون: بیا عزیزم
یونگبوک چرخید سمتم و با دیدن لبم خم شد و کیفشو برداشت و چرخید و روبه روم رو پام نشست
یونگبوک: دهنتو باز کن
دهنمو باز کردم خیلی اروم روش چسب زد و بعد برگشت به سمت تخته نشست منم خیلی ازوم گردنشو گاز گرفتم چشماشو بست و دستاشو گذاشت رو پاهام و فشار داد
هیونا: چتونه شما دوتا
یونگبوک: هیچی
سوهو: لی یونگبوک سال اولیه عزیز من عاشـ.....
چرخید سمتم و صورتمو گرفتم و خیلی عمیق یه بوسه رو شروع کرد دستمو دور کمرش حلقه کردم و سرمو کج کردم تا فضای بیشتری برای بوسه باشه
سوهو: دارید چیکار میکنید چشم اونو بگیر
میسو: باباهان تو خونه از این کارا میکنن عادیه
سونگی: خب عادیه براش دیگه
سونا: اوه اوه او مای گاد
۳ مین بعد
یونگبوک: بستته پرو میشی
سوهو: تو پو چرا اونو بوسیدی
یونگبوک: چون شوهرمه
دیا: پشمام چه ریلکس
شروع با ور رفتن با یغه ی لباسم کرد
سوهو: اون خیلی وحشیه من گزینه ی بهتریم برات
هیون: نیدونی علاقه ای با دهن به دهن شدن باهات ندارم یونگبوک خودت جوابشو بده
یونگبوک: من به تو هیچ علاقه ای ندارم از رایحت خوشم نمیاد قیافت خوب نیست مثل این نیستی به هیچ وجه " اروم بغض"
سوآ: اما دوست پسر جناب صورت برادر منو نابود کرده
یونگبوک: اونم لب هیونجینو زخم کرده
لینو،: بحث بسته برید بمیرید
بلند شدم که برم بیرون که سوا کردم سفید کننده رو لباسم ریخت
سونا: سوآ این چه کاریت رفتم کیفمو برداشتم و همون جا لباسمو در اوردم و عوض کردم لباسیم که تنم بودو انداختم سطل اشغال
سوا: چه بدنی ای کاش....
یونگبوک: ولی دیگه ای کاش به دردت نمیخوره باید تو رویاهای محالت ارزو کنی هیون مال تو بشه
سوا: من اسمتو رو دستم تتو کردم هیونجین
یغه ی لباس یونگبوکو کشیدم بایین جوری که ترقوش معلوم بشه
هیون: من اسممو رو بدن این سوزوندم و قرار نیست از بین بره
سوجون: چه جالب
سونا: خب پدات کردم دلقک زود پول منو بده
مارا:، تو کی ای
سونا: من همونیم که سرم کلا گذاشتی فکر کردی خرم
یورا: سونا باز شروع نکن
سونا: عههههه اونی چرا لوم میدی
یورا: بشینید بچه ها بحث نکنید دختر اینجا جای میکاپ کردنتونه پسرام، برن بمیرنن به من چه
۸ شب
خوب بود اجازه دادن برگردیم خونه وگرنه ک ایپهمه تکلیف مژنوشت کی انقدر باشگاه و کلاس میرفت
تا رسیدم خونه دیدم همه اومدن خونم
یورا: جای خوشگلیه
مدیر: تصمیم گرفتیم اینجا پارتی بگیریم
لینو: جای خوبیه
هیون: من اومد بگیرم بخوابم
هیونا: چرا توکه خودتو کشتی برای بار
هیون: ولش کن مهم نیست خب بیاین الکل شامپاین سراب ابجو سوجو بزنید بر بدن اهان اینم از چینه لبخند امپراتور از گوسوعه میل کنید
مدیر: واووو چه چیزایی داری تو
سونگی: واسه چی اینا رو داری؟
هیون: تز یاد بدن حرفای دکتر
همه:
۳.۷k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.