چندپارتی وقتی حامله ای
پارت۱۰
که دیدم ات توی ی عمارته
بعد از کلی تلاش تونستم برم توش
داشتم دنبال آن میگشتم که اون هوانگ رو دیدم این چرا دست از سر من بر نمیداره
تصمیم گرفتم برم دنبال آن بگردم بعدشم هوانگ رو به پلیس لو بدم داشتم میگشتم که ی در سیاه دیدم درشو باز کردم دیدم ات به ی صندلی بستن
+یونگی اینجا چی کار میکنی
_هسسس هیچی نگو
نشست و دست ات رو باز کرد
با هم رفتن بیرون و با ماشین از اونجا دور شدن
+نمیخای چیزی بگی
_بله
+بگو
_ببخشید
+چرا
_چون
+چرا حرف نمیزنی
_چون بچه مال منه
+میدونستم
_جواب آزمایش جا به جا شده بود
+ی چیزی رو میدونستی
_چی
+اون میخاستن ازت پول بگیرن بعد منو آزاد کنن
_ببخشید
+اشکال نداره
چند ماه بعد بچشون به دنیا اومد به اسم یونا
#چندپارتی
که دیدم ات توی ی عمارته
بعد از کلی تلاش تونستم برم توش
داشتم دنبال آن میگشتم که اون هوانگ رو دیدم این چرا دست از سر من بر نمیداره
تصمیم گرفتم برم دنبال آن بگردم بعدشم هوانگ رو به پلیس لو بدم داشتم میگشتم که ی در سیاه دیدم درشو باز کردم دیدم ات به ی صندلی بستن
+یونگی اینجا چی کار میکنی
_هسسس هیچی نگو
نشست و دست ات رو باز کرد
با هم رفتن بیرون و با ماشین از اونجا دور شدن
+نمیخای چیزی بگی
_بله
+بگو
_ببخشید
+چرا
_چون
+چرا حرف نمیزنی
_چون بچه مال منه
+میدونستم
_جواب آزمایش جا به جا شده بود
+ی چیزی رو میدونستی
_چی
+اون میخاستن ازت پول بگیرن بعد منو آزاد کنن
_ببخشید
+اشکال نداره
چند ماه بعد بچشون به دنیا اومد به اسم یونا
#چندپارتی
۱۲.۶k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.