پارت25
فلش بک پیش جونگکوک:
داشتم با اعضا حرف میزدم
جونگکوک:راستی هیونگ کجاست؟(تهیونگ)
نامجون:نمیدونم از اون موقع که با اون مردتیکه(اوا پسرم)دعواش شد با لونا غیبشون(قیبشون؟)زده
جونگکوک:یعنی کجان؟
(بچه ها از اینجا به بعد پیچسده میشه یکم بیشتر به داستان دقت کنید ممنون)
جیمین:جونگکوک یکی امده ملاقاتت
جونگکوک:کی؟
جیمین:نمیدونم
جونگکوک:اوکی
رفتم دیدم....اونجاست رفتم نشتم روی صندلی پاهام رو گزاشتم روی میز
جونگکوک:چی میخوای زود بگو میخوام برم کار دارم
؟:اوووو چه کاری داری حتما میخوای بری توالت ها را بشوری
خندیدم و عصبی نگاش کردم
جونگکوک:بهتره دهنتو ببندی و بنالی
؟:پیشنهاد خوبیه
جونگکوک:پیشنهادنبود هشدار بود
؟:خوب اول از همه اینا بگیر(یچی گزاشت رو میز)
جونگکوک:این دیگه چیه؟
؟:این پاد زهر به دردت میخوره
جونگکوک:اهومم(و پاد زهر رو گزاشت توی جیبش)
؟:و خوب من میخوام به یکجای دیگه منتقلتون کنم
جونگکوک:کجا؟
؟:یکجای بهتر که راحت باشین
جونگکوک:باشه من میرم
؟:باش
داشتم از توی راه رو رد میشودم که جیمین و شوگا بدو بدو امدن پیشم
کوکی:چی شده؟
جیمین:جونگ....جونگکوک....ا/...ا/ت نی..نی(نفس نفس)
جونگکوک:هیونگ بگو دیگه ا/ت چی؟(داد)
شوگا:ا/ت نی..نیست(نفس نفس)
جونگکوک:کجاست؟
جیمین بهش گفت
(گشادیم میاد)
پایان فلش بلک:
...............
چون تقریبا کم بود و فردا عیده شرط ها رو نسبتا کم میزارم البته من که روزه نگرفتم هیچ کدومشو چون مسافرت بودیم و حال نداشتم
پارت بعد:
لایک:مهم نیست
فالوها:بشه 109
داشتم با اعضا حرف میزدم
جونگکوک:راستی هیونگ کجاست؟(تهیونگ)
نامجون:نمیدونم از اون موقع که با اون مردتیکه(اوا پسرم)دعواش شد با لونا غیبشون(قیبشون؟)زده
جونگکوک:یعنی کجان؟
(بچه ها از اینجا به بعد پیچسده میشه یکم بیشتر به داستان دقت کنید ممنون)
جیمین:جونگکوک یکی امده ملاقاتت
جونگکوک:کی؟
جیمین:نمیدونم
جونگکوک:اوکی
رفتم دیدم....اونجاست رفتم نشتم روی صندلی پاهام رو گزاشتم روی میز
جونگکوک:چی میخوای زود بگو میخوام برم کار دارم
؟:اوووو چه کاری داری حتما میخوای بری توالت ها را بشوری
خندیدم و عصبی نگاش کردم
جونگکوک:بهتره دهنتو ببندی و بنالی
؟:پیشنهاد خوبیه
جونگکوک:پیشنهادنبود هشدار بود
؟:خوب اول از همه اینا بگیر(یچی گزاشت رو میز)
جونگکوک:این دیگه چیه؟
؟:این پاد زهر به دردت میخوره
جونگکوک:اهومم(و پاد زهر رو گزاشت توی جیبش)
؟:و خوب من میخوام به یکجای دیگه منتقلتون کنم
جونگکوک:کجا؟
؟:یکجای بهتر که راحت باشین
جونگکوک:باشه من میرم
؟:باش
داشتم از توی راه رو رد میشودم که جیمین و شوگا بدو بدو امدن پیشم
کوکی:چی شده؟
جیمین:جونگ....جونگکوک....ا/...ا/ت نی..نی(نفس نفس)
جونگکوک:هیونگ بگو دیگه ا/ت چی؟(داد)
شوگا:ا/ت نی..نیست(نفس نفس)
جونگکوک:کجاست؟
جیمین بهش گفت
(گشادیم میاد)
پایان فلش بلک:
...............
چون تقریبا کم بود و فردا عیده شرط ها رو نسبتا کم میزارم البته من که روزه نگرفتم هیچ کدومشو چون مسافرت بودیم و حال نداشتم
پارت بعد:
لایک:مهم نیست
فالوها:بشه 109
۴.۲k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.