🖤فیک زندانی پارت 25🖤
پارت ۲۵ فیک زندانی👇👇
ا.ت ویو:
از سرکار اومدم اینقدر خسته بودم که فقط دلم میخواست برم زیر آب گرم تا خستگیم در بره.
تصمیم گرفتم برم یه دوش ۳۰ مینی بگیرم.
رفتم حموم و قشنگ خودمو شستم و کارای لازم رو کردم.
وقتی حمومم تموم شد اومدم بیرون و یا چیزی که دیدم مردم و زنده شدم.
چطور ممکنه اون ....... ......اون جیمین بود توی خونه ی من چیکار میکنه؟ مگه قرار نبود پلیسا دستگیرش کنن؟ آدرس خونمو از کجا بلده؟ و کلی سوال دیگه توی ذهنش اکو میشد...... .
جیمین روی تخت ا.ت دراز کشیده بود و به محض اینکه در حموم باز شد نگاهشو به سمت حموم داد و شروع به حرف زدن کرد.
جیمین:به به خانم ا.ت میبینم که شاد و سرحال داشتی حموم میکردی! همراه نمیخوای که حمومت لذت بخش تر بشه؟!؟ 😏😈
ا.ت:ت........ت........... توی عوضی اینجا چیکار میکنی؟ چجوری آدرسو اینجارو پیدا کردی؟
جیمین:معلومه خیلی منو دست کم گرفتی که راحت از دستم فرار میکنی بیبی گرل😏(پوزخند)
ا.ت:(ات سرشو تکون داد) نه نه این امکان نداره پلیسا اومدن که تورو دستگیر کنن پس تو چجوری اینجایی؟
جیمین:پس منو لو دادی تا دستگیرم کنن؟ آره؟ میخوای تلافی کنم؟؟ دوست داری تا خود صبح اسممو فریاد بزنی؟
ا.ت:مرتیکه ی عوضی متجاوز گر گمشو از خونم بیرون تا زنگ نزدم بیان دستگیرت کنن.
جیمین:یعنی اینقدر دوست داری بازم بکنمت؟ 😏
ا.ت:گفتم گمشو از خونم بیرون تا زنگ نزدم به پلیس.
جیمین:بیبی میدونی وقتی اومدم خونه دیدم فرار کردی چقدر عصبانی شدم؟ در حدی که میتونم همینجا جوری به فاکت بدم که بفهمی چقدر من میتونم قدرتمند باشم،بیان جنازه ی بی جونتو از توی حموم پیدا کنن.
ا.ت:جیغغغغغغغغغغغغغغ از خونم گمشو بیرون.
جیمین:بیبی این چه طرز حرف زدن با کسیه که عاشقته؟
ا.ت:حرف مفت نزن قرار نیست هر چیزی که تو میخوای همون بشه.
جیمین:بیبی دلم میخواد دوباره طعم خوشمزه تو بچشم و خیلی اروم به سمت ا.ت رفت.
ا.ت سریع از زیر دست جیمین فرار کرد و به سمت میز اتاقش دویید و گوشیش رو از روی میز برداشت و با آخرین سرعت به سمت حموم دویید اما تا خواست در حموم رو ببنده پاهای جیمین مانع بسته شدن در شد جیمین داشت کلی تلاش میکرد که ا.ت نتونه درو ببنده و گیرش بندازه اما ا.ت همه ی زورش رو جمع کرد و یهو درو هل داد که باعث شد جیمین ۱ متر به عقب هل داده بشه، ا.ت از همین فرصت برای بستن در حموم استفاده کرد.
ا.ت انقدر ترسیده بود که داشت میلرزید و فقط حوله تنش بود و بیشتر از این ترسیده بود که جیمین دوباره گیرش بیاره و باهاش رابطه داشته باشه.
جیمین وقتی که دید ا.ت درو بست با عصبانیت خیلی زیاد از پشت به در میکوبید و اسم ا.ت رو میگفت.
جیمین:ا.ت درو باز کن کاریت ندارم
ا.ت:................
جیمین:ات این در لعنتی رو باز کن وگرنه پشیمون میشی ............
ادامه در پارت بعدییییی.
خب توی این پارت، پارت قبلی رو جبران کردم چون زیاد نوشتم.😊امیدوارم لذت برده باشید♥
شرطا برای پارت 26:
37 تا لایک❤
60 تا کامنت📨📱
ا.ت ویو:
از سرکار اومدم اینقدر خسته بودم که فقط دلم میخواست برم زیر آب گرم تا خستگیم در بره.
تصمیم گرفتم برم یه دوش ۳۰ مینی بگیرم.
رفتم حموم و قشنگ خودمو شستم و کارای لازم رو کردم.
وقتی حمومم تموم شد اومدم بیرون و یا چیزی که دیدم مردم و زنده شدم.
چطور ممکنه اون ....... ......اون جیمین بود توی خونه ی من چیکار میکنه؟ مگه قرار نبود پلیسا دستگیرش کنن؟ آدرس خونمو از کجا بلده؟ و کلی سوال دیگه توی ذهنش اکو میشد...... .
جیمین روی تخت ا.ت دراز کشیده بود و به محض اینکه در حموم باز شد نگاهشو به سمت حموم داد و شروع به حرف زدن کرد.
جیمین:به به خانم ا.ت میبینم که شاد و سرحال داشتی حموم میکردی! همراه نمیخوای که حمومت لذت بخش تر بشه؟!؟ 😏😈
ا.ت:ت........ت........... توی عوضی اینجا چیکار میکنی؟ چجوری آدرسو اینجارو پیدا کردی؟
جیمین:معلومه خیلی منو دست کم گرفتی که راحت از دستم فرار میکنی بیبی گرل😏(پوزخند)
ا.ت:(ات سرشو تکون داد) نه نه این امکان نداره پلیسا اومدن که تورو دستگیر کنن پس تو چجوری اینجایی؟
جیمین:پس منو لو دادی تا دستگیرم کنن؟ آره؟ میخوای تلافی کنم؟؟ دوست داری تا خود صبح اسممو فریاد بزنی؟
ا.ت:مرتیکه ی عوضی متجاوز گر گمشو از خونم بیرون تا زنگ نزدم بیان دستگیرت کنن.
جیمین:یعنی اینقدر دوست داری بازم بکنمت؟ 😏
ا.ت:گفتم گمشو از خونم بیرون تا زنگ نزدم به پلیس.
جیمین:بیبی میدونی وقتی اومدم خونه دیدم فرار کردی چقدر عصبانی شدم؟ در حدی که میتونم همینجا جوری به فاکت بدم که بفهمی چقدر من میتونم قدرتمند باشم،بیان جنازه ی بی جونتو از توی حموم پیدا کنن.
ا.ت:جیغغغغغغغغغغغغغغ از خونم گمشو بیرون.
جیمین:بیبی این چه طرز حرف زدن با کسیه که عاشقته؟
ا.ت:حرف مفت نزن قرار نیست هر چیزی که تو میخوای همون بشه.
جیمین:بیبی دلم میخواد دوباره طعم خوشمزه تو بچشم و خیلی اروم به سمت ا.ت رفت.
ا.ت سریع از زیر دست جیمین فرار کرد و به سمت میز اتاقش دویید و گوشیش رو از روی میز برداشت و با آخرین سرعت به سمت حموم دویید اما تا خواست در حموم رو ببنده پاهای جیمین مانع بسته شدن در شد جیمین داشت کلی تلاش میکرد که ا.ت نتونه درو ببنده و گیرش بندازه اما ا.ت همه ی زورش رو جمع کرد و یهو درو هل داد که باعث شد جیمین ۱ متر به عقب هل داده بشه، ا.ت از همین فرصت برای بستن در حموم استفاده کرد.
ا.ت انقدر ترسیده بود که داشت میلرزید و فقط حوله تنش بود و بیشتر از این ترسیده بود که جیمین دوباره گیرش بیاره و باهاش رابطه داشته باشه.
جیمین وقتی که دید ا.ت درو بست با عصبانیت خیلی زیاد از پشت به در میکوبید و اسم ا.ت رو میگفت.
جیمین:ا.ت درو باز کن کاریت ندارم
ا.ت:................
جیمین:ات این در لعنتی رو باز کن وگرنه پشیمون میشی ............
ادامه در پارت بعدییییی.
خب توی این پارت، پارت قبلی رو جبران کردم چون زیاد نوشتم.😊امیدوارم لذت برده باشید♥
شرطا برای پارت 26:
37 تا لایک❤
60 تا کامنت📨📱
۱۶.۱k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.