part2
فیک تهیونگ(تنفر تا عشق)پارت2
+بله ایشون امروز اومدن کاری باهاشون دارید؟
'ما برای بدهی ایشون اومدیم ایشون ۱ میلیارد وون به ما بدهکارن
+واقعا!
اروم زمزمه کردم ۱ میلیارد
'چیزی گفتید؟
+ام نه الان صداشون میکنم
وارد اتاق پدرم شدم بوی الکل و سیگار همه جارو گرفته بود داشتم بلا میاوردم و فقط صداش کردمو در رفتم
پدرم رفت و منم پشت سرش.
÷گفتم که فعلا پول تو دستو بالم نیست برید دیگه
'امروز اخرین مهلتتون بود اقای پارک
ویو تهیونگ:
نمیدونستم اقای پارک همچین دختر زیبایی داره،هرچی خدمتکار بیشتر کار اسون تر
از ماشین پیاده شدم.
_اگر نمیتونین پولو بدین من دخترتون رو میبرم
+شما نمیتونی همچین کار....
÷باشه برش دار ببر به هر حال چیزی بیشتر از یه هرزه نیست
+چی داری میگی بابا!
÷دارم میگم تو ی هرزه ای مگه دروغه؟
+بابا من حتی تا به حال با کسی نبودم!
_خوب پس میبرمش
ا.ت ویو
ناگهانی بغضم شکست و گریه کردم
بلند داد زدم
+از وقتی مامان رفته تو نه به من توجه کردی نه چیزی هرو تلبکارا دم در بودن میدونی چقد کار پاره وقت میکردم تا بتونم پول دربیارم تا چی بشه برای خودم خرج کنم؟نه باید پول بدهکاریاتو میدادم...از مدرسه تا دانشگاه نگران بودم دوستام بفهمن چی میشه بفهمن پدرم یه قمار بازه و هردز بدهی میاره چی میشه بهم بگو؟دارم گوش میکنم!
ناگهانی دوتا دست از پشت گرفتنم و بردنم کل جیغ و داد راه انداختم ولی کسی توجه نمیکرد داد زدم
+من هیچوقت مثل پدرم ندیدمت
که دیدم یه قطره اشت از گوشه چشم پدرم پایین اومد
هه اون عوضی فک میکنه اشکش منو نجات میده!
پرتم کردن تو ون
+هوی عوضی ادمم گوشفند نیستم که اینجوری پرتم کنی!
که اون پسر جذابه اومد نشت و گفت:
_خفه شو هرزه کوچولو
+هی گفتم من هرزه نیستم چرا نمیفهمی
که سوزشی روی گونم حس کردم
پایان
امیدوارم خوب بوده باشه🫠🗿
+بله ایشون امروز اومدن کاری باهاشون دارید؟
'ما برای بدهی ایشون اومدیم ایشون ۱ میلیارد وون به ما بدهکارن
+واقعا!
اروم زمزمه کردم ۱ میلیارد
'چیزی گفتید؟
+ام نه الان صداشون میکنم
وارد اتاق پدرم شدم بوی الکل و سیگار همه جارو گرفته بود داشتم بلا میاوردم و فقط صداش کردمو در رفتم
پدرم رفت و منم پشت سرش.
÷گفتم که فعلا پول تو دستو بالم نیست برید دیگه
'امروز اخرین مهلتتون بود اقای پارک
ویو تهیونگ:
نمیدونستم اقای پارک همچین دختر زیبایی داره،هرچی خدمتکار بیشتر کار اسون تر
از ماشین پیاده شدم.
_اگر نمیتونین پولو بدین من دخترتون رو میبرم
+شما نمیتونی همچین کار....
÷باشه برش دار ببر به هر حال چیزی بیشتر از یه هرزه نیست
+چی داری میگی بابا!
÷دارم میگم تو ی هرزه ای مگه دروغه؟
+بابا من حتی تا به حال با کسی نبودم!
_خوب پس میبرمش
ا.ت ویو
ناگهانی بغضم شکست و گریه کردم
بلند داد زدم
+از وقتی مامان رفته تو نه به من توجه کردی نه چیزی هرو تلبکارا دم در بودن میدونی چقد کار پاره وقت میکردم تا بتونم پول دربیارم تا چی بشه برای خودم خرج کنم؟نه باید پول بدهکاریاتو میدادم...از مدرسه تا دانشگاه نگران بودم دوستام بفهمن چی میشه بفهمن پدرم یه قمار بازه و هردز بدهی میاره چی میشه بهم بگو؟دارم گوش میکنم!
ناگهانی دوتا دست از پشت گرفتنم و بردنم کل جیغ و داد راه انداختم ولی کسی توجه نمیکرد داد زدم
+من هیچوقت مثل پدرم ندیدمت
که دیدم یه قطره اشت از گوشه چشم پدرم پایین اومد
هه اون عوضی فک میکنه اشکش منو نجات میده!
پرتم کردن تو ون
+هوی عوضی ادمم گوشفند نیستم که اینجوری پرتم کنی!
که اون پسر جذابه اومد نشت و گفت:
_خفه شو هرزه کوچولو
+هی گفتم من هرزه نیستم چرا نمیفهمی
که سوزشی روی گونم حس کردم
پایان
امیدوارم خوب بوده باشه🫠🗿
۸.۸k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.