@N.o.v.e.l
@N.o.v.e.l
رمان شوهر عوضی من
پارت سی و دو
لی نا:واااای
افتادیم توی استخر از زیر آب اومدم بیرون
توی چشمای لو هان نگاه کردم و خندم گرفت
داشتم شنا میکردم
لو هان:شنا بلدی
لی نا:آره شما بلدم
لو هان:مسابقه بدیم
لی نا:باشه مسابقه بدیم
بچه ها:۳..۲..۱ شروع
داشتم شنا میکردم لو هان ازم جلو زد منم نفس عمیقی کشیدم و رفتم زیر آب داشتم شنا میرم
لو هان:یان! کجا رفتی یان!
من که داشتم شنا میکردم که به خط پایان برسم
لو هان اومد زیر آب
لی نا:هورااااا من بردم
بچه ها:خانم لیان تبریک میگم شما بردید
لو هان اومد محکم بغلم کرد
لو هان:دیونه ترسیدم فک کردم مثل اون دفعه میخوای خفه بشی
یان:کدوم دفعه
لو هان:بیخیال مهم نیست
از آب اومدم بیرون رفتم دوش گرفتم لباس گرم پوشیدم تا سرما نخورم رفتم پایین بچه ها داشتن غذا میخوردن
لو هان: برای شما خوراک نخود و کینوا سفارش دادم
لی نا:ممنونم ولی من گشنم نیست میرم اتاقم بخوابم
لو هان:فردا میخوایم پیاده بریم جنگل شب رو انجا باشیم وسایل ببند برای خودت
لی نا:باشه
رفتم اتاقم و خوابیدم
صبح بیدار شدم رفتم مسواک زدم دست و صورتمو شستم
رفتم لباس بپوشم که بریم جنگل
رمان شوهر عوضی من
پارت سی و دو
لی نا:واااای
افتادیم توی استخر از زیر آب اومدم بیرون
توی چشمای لو هان نگاه کردم و خندم گرفت
داشتم شنا میکردم
لو هان:شنا بلدی
لی نا:آره شما بلدم
لو هان:مسابقه بدیم
لی نا:باشه مسابقه بدیم
بچه ها:۳..۲..۱ شروع
داشتم شنا میکردم لو هان ازم جلو زد منم نفس عمیقی کشیدم و رفتم زیر آب داشتم شنا میرم
لو هان:یان! کجا رفتی یان!
من که داشتم شنا میکردم که به خط پایان برسم
لو هان اومد زیر آب
لی نا:هورااااا من بردم
بچه ها:خانم لیان تبریک میگم شما بردید
لو هان اومد محکم بغلم کرد
لو هان:دیونه ترسیدم فک کردم مثل اون دفعه میخوای خفه بشی
یان:کدوم دفعه
لو هان:بیخیال مهم نیست
از آب اومدم بیرون رفتم دوش گرفتم لباس گرم پوشیدم تا سرما نخورم رفتم پایین بچه ها داشتن غذا میخوردن
لو هان: برای شما خوراک نخود و کینوا سفارش دادم
لی نا:ممنونم ولی من گشنم نیست میرم اتاقم بخوابم
لو هان:فردا میخوایم پیاده بریم جنگل شب رو انجا باشیم وسایل ببند برای خودت
لی نا:باشه
رفتم اتاقم و خوابیدم
صبح بیدار شدم رفتم مسواک زدم دست و صورتمو شستم
رفتم لباس بپوشم که بریم جنگل
۴.۰k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.