خب این داستان از اتفاقات واقعی است اما شکل داستان را به خ
خب این داستان از اتفاقات واقعی است اما شکل داستان را به خود گرفته است
(از زبون نیما)
آی خدا ؛بالاخره شام .
مامان : نیما،نادر(بابا) بیاین سر سفره غذا یخ کرد
من و بابا:اومدیم
من : به به ،چه کردی ناهید جونم
مامان: قربونت بشم پسرم بشین
بابا:قربونت برم ناهید خانوم عجب غذایی درست کردی
(از زبون نیما)
آی خدا ؛بالاخره شام .
مامان : نیما،نادر(بابا) بیاین سر سفره غذا یخ کرد
من و بابا:اومدیم
من : به به ،چه کردی ناهید جونم
مامان: قربونت بشم پسرم بشین
بابا:قربونت برم ناهید خانوم عجب غذایی درست کردی
۲.۱k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.