پارت ١٣
که یهو گوشیت زنگ خورد جواب دادی خدمتکار بود
₩ سلام خانم امشب بیاین خؤنه من من تنهام اینطوری آقای جانگ کوک شمارو پیدا نمیکنه
$ باشه ممنون
یه ماشین رفتی سوار شدی ادرس فرستاد رفتی دنبالش همون ادرس
رسیدی در زدی درو باز کردم
₩ وایی ا/ت اومدی
$ اره اومدم کوک که نمیدونه
₩ نه نمیدونه بیا داخل
رفتی داخل رو مبل نشستی
خدمتکار گفت الان یه چیز میارم بخوری
$ باشه واسا منم کم کنم
₩ باشه
رفتی به خدمتکار کمک کردی یه عالمه فدأ درست کردین تو گفتی خیلی زیاد هست
₩ اشکال نداره أگه موند بقیه رو فردا میخورم
رفتی میز رو چندين ظرف هارو آماده کردین و باهم خوردین
₩ الان یه فیلم عالی میزارم ببینیم
یه فیلم گذاشت دأشتن میددین غذا هم میخوردی
$ ممنون کهوبهم کمک کردی
₩ خواهش میکنم
ساعت ١٠ شب شد ظرف هارو چنع کردی
بردین اشپز خؤنه شستین
ظرف هارو شستی تموم شد
یکم با هم حرف زدین
₩ خوب بریم بخابیم
$ اره من فردا زود باید برم
₩ بهتره فردا همراه من به خؤنه بیای تا کوک ببینه حالت خوبه
$ اوم باشه رفتی تو یه اتاق و خوابیدی
فردا صبح شد ساعت ٦ صبح بیدار شدی خدمتکار هم بیدار شد صبح بخیر گفتین و صبحانه خوردین لباس پوشیدی
$ میگم أگه نذاره فرار کنم چی
₩ نگران نباش من هسم
$ باش ممنون
یه تاکسی گرفتین سوار شدین
رسیدین به خؤنه تو دستات میلرزید اون دختره هم بود رفتن داخل خؤنه رفتی تو اشپز خؤنه که یهو
ادامه دارد در خماری بمانید 🤣🤣🤣
₩ سلام خانم امشب بیاین خؤنه من من تنهام اینطوری آقای جانگ کوک شمارو پیدا نمیکنه
$ باشه ممنون
یه ماشین رفتی سوار شدی ادرس فرستاد رفتی دنبالش همون ادرس
رسیدی در زدی درو باز کردم
₩ وایی ا/ت اومدی
$ اره اومدم کوک که نمیدونه
₩ نه نمیدونه بیا داخل
رفتی داخل رو مبل نشستی
خدمتکار گفت الان یه چیز میارم بخوری
$ باشه واسا منم کم کنم
₩ باشه
رفتی به خدمتکار کمک کردی یه عالمه فدأ درست کردین تو گفتی خیلی زیاد هست
₩ اشکال نداره أگه موند بقیه رو فردا میخورم
رفتی میز رو چندين ظرف هارو آماده کردین و باهم خوردین
₩ الان یه فیلم عالی میزارم ببینیم
یه فیلم گذاشت دأشتن میددین غذا هم میخوردی
$ ممنون کهوبهم کمک کردی
₩ خواهش میکنم
ساعت ١٠ شب شد ظرف هارو چنع کردی
بردین اشپز خؤنه شستین
ظرف هارو شستی تموم شد
یکم با هم حرف زدین
₩ خوب بریم بخابیم
$ اره من فردا زود باید برم
₩ بهتره فردا همراه من به خؤنه بیای تا کوک ببینه حالت خوبه
$ اوم باشه رفتی تو یه اتاق و خوابیدی
فردا صبح شد ساعت ٦ صبح بیدار شدی خدمتکار هم بیدار شد صبح بخیر گفتین و صبحانه خوردین لباس پوشیدی
$ میگم أگه نذاره فرار کنم چی
₩ نگران نباش من هسم
$ باش ممنون
یه تاکسی گرفتین سوار شدین
رسیدین به خؤنه تو دستات میلرزید اون دختره هم بود رفتن داخل خؤنه رفتی تو اشپز خؤنه که یهو
ادامه دارد در خماری بمانید 🤣🤣🤣
۳۷.۸k
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.