تک پارتی جونگ کوک
تک پارتی
کیم هایون:دوست دختر کوک که با کوک تو دانشگاه درس میخونه هیشکی جرات چپ چپ نگاه کردنشو نداره چون دوست دختر قلدر دانشگاهه وضع مالی خانوادش خوبه تو یکی از طبقات کاخ هرا زندگی میکنه
جئون جونگ کوک:دوست پسر هایون که تو دانشگاه درس میخونه و قلدر مدرسه و نصف سهام برای باباشه تو پنت هاوس کاخ هرا زندگی میکنه و وضع مالیش عالیه باباش شرکت داره
هایون ویو
امروز تو راه دانشگاه بودم رسیدم دانشگاه کوک و دیدم پشتش به من بود و کرمم فعال شد و ی پس گردنی از پشت سرش زدم و فرار کردم
کوک:اخ...هایونننننن دارم براتتتتتت(داد)
هایون:ببینم چیکار میکنی(پوزخند)
سرکلاس بودم که دیدم دارن پچ پچ میکنن برگشتم دیدم کوک و دوستای عوضیش دارن نقشه میکشن نکنه میخاد تلافی کنه
استاد:خانم کیم فهمیدید چی گفتم(داد)
هایون:بله استاد ببخشید
و........چرت و پرت های دیگه
زنگ خورد داشتم با یونا (دوستم) قدم میزدم که......
یونا:من میرم آب بیارم
هایون:باش
هایون:یهو دیدم از بالا دارم خیس میشم
هایون:هینننننننن
جونگ کوک از پشتم دراومد و گفت
جونگ کوک:آه بیب بالاخره دیدی تلافی کردم
هایون:جونگ کوک
جونگ کوک:جونم
هایون:خیلی عوضی
جونگکوک:خواهش میکنم
جونگ کوک ویو
دیدم هایون با دو رفت سمت دسشویی دنبالش رفتم نکنه سرما بخوره نه میدونم چیکار کنم میبرمش خونه خودم(خونه کوک با مادر پدرش که تو پنت هاوس ان جداعع)
جونگ کوک:هایون خوبی؟
هایون:بنظرت؟
جونگ کوک:خیلی خب امروز میای خونه من
هایون:نه
جونگ کوک:چرا
هایون:چون بدم میاد ازت
جونگ کوک:بیب تو که دوست دخترمی
هایون:کوک ولم کننن
جونگ کوک:خیلی خب برو وسایلتو جمع کن زنگ آخر الان میخوره بریم خونه
هایون:من باتو هیجا نمیاما
جونگ کوک:بحث نباشه
هایون:جونگ کو......
کوک نزاشت هایون حرفشو بزنه و در رفت
پرش زمانی خونه
جونگ کوک:هایون
هایون:چته؟
جونگ کوک:بلدی غذا درست کنی؟
هایون:مگه نوکر باباتم
جونگ کوک:آره یا نه
هایون:معلومه که نه
جونگ کوک:بگم سفارش بدن؟
هایون:کوک
جونگ کوک:ها؟
هایون:هر غلطی ک میخای بخور من میخام بخوابم
جونگ کوک:پس غذا نمیخوری
هایون:بزار برا شب
(بچها بگم که هایون و کوک نامزدی شون رسمیه مادر پدرشون هم خبردارن و تاحالا هم شده که هایون و کوک پیشه هم بمونن)
جونگ کوک:اوک منم خستم
هایون:رفتم رو تخت دراز کشیدم که کوک از پشت سر بغلم کرد
هایون:مگه مریضی آب میریزی روم؟
جونگ کوک:بیب تلافی کار خودت بود
هایون:نمیگی مریض میشم
جونگ کوک:نه
هایون:خب بی درکی دیگه
جونگ کوک:اوخی لابد تو با درکی
هایون:بهتر توعم حالاهم بگیر بکپ
ادامه پارت بعد
کیم هایون:دوست دختر کوک که با کوک تو دانشگاه درس میخونه هیشکی جرات چپ چپ نگاه کردنشو نداره چون دوست دختر قلدر دانشگاهه وضع مالی خانوادش خوبه تو یکی از طبقات کاخ هرا زندگی میکنه
جئون جونگ کوک:دوست پسر هایون که تو دانشگاه درس میخونه و قلدر مدرسه و نصف سهام برای باباشه تو پنت هاوس کاخ هرا زندگی میکنه و وضع مالیش عالیه باباش شرکت داره
هایون ویو
امروز تو راه دانشگاه بودم رسیدم دانشگاه کوک و دیدم پشتش به من بود و کرمم فعال شد و ی پس گردنی از پشت سرش زدم و فرار کردم
کوک:اخ...هایونننننن دارم براتتتتتت(داد)
هایون:ببینم چیکار میکنی(پوزخند)
سرکلاس بودم که دیدم دارن پچ پچ میکنن برگشتم دیدم کوک و دوستای عوضیش دارن نقشه میکشن نکنه میخاد تلافی کنه
استاد:خانم کیم فهمیدید چی گفتم(داد)
هایون:بله استاد ببخشید
و........چرت و پرت های دیگه
زنگ خورد داشتم با یونا (دوستم) قدم میزدم که......
یونا:من میرم آب بیارم
هایون:باش
هایون:یهو دیدم از بالا دارم خیس میشم
هایون:هینننننننن
جونگ کوک از پشتم دراومد و گفت
جونگ کوک:آه بیب بالاخره دیدی تلافی کردم
هایون:جونگ کوک
جونگ کوک:جونم
هایون:خیلی عوضی
جونگکوک:خواهش میکنم
جونگ کوک ویو
دیدم هایون با دو رفت سمت دسشویی دنبالش رفتم نکنه سرما بخوره نه میدونم چیکار کنم میبرمش خونه خودم(خونه کوک با مادر پدرش که تو پنت هاوس ان جداعع)
جونگ کوک:هایون خوبی؟
هایون:بنظرت؟
جونگ کوک:خیلی خب امروز میای خونه من
هایون:نه
جونگ کوک:چرا
هایون:چون بدم میاد ازت
جونگ کوک:بیب تو که دوست دخترمی
هایون:کوک ولم کننن
جونگ کوک:خیلی خب برو وسایلتو جمع کن زنگ آخر الان میخوره بریم خونه
هایون:من باتو هیجا نمیاما
جونگ کوک:بحث نباشه
هایون:جونگ کو......
کوک نزاشت هایون حرفشو بزنه و در رفت
پرش زمانی خونه
جونگ کوک:هایون
هایون:چته؟
جونگ کوک:بلدی غذا درست کنی؟
هایون:مگه نوکر باباتم
جونگ کوک:آره یا نه
هایون:معلومه که نه
جونگ کوک:بگم سفارش بدن؟
هایون:کوک
جونگ کوک:ها؟
هایون:هر غلطی ک میخای بخور من میخام بخوابم
جونگ کوک:پس غذا نمیخوری
هایون:بزار برا شب
(بچها بگم که هایون و کوک نامزدی شون رسمیه مادر پدرشون هم خبردارن و تاحالا هم شده که هایون و کوک پیشه هم بمونن)
جونگ کوک:اوک منم خستم
هایون:رفتم رو تخت دراز کشیدم که کوک از پشت سر بغلم کرد
هایون:مگه مریضی آب میریزی روم؟
جونگ کوک:بیب تلافی کار خودت بود
هایون:نمیگی مریض میشم
جونگ کوک:نه
هایون:خب بی درکی دیگه
جونگ کوک:اوخی لابد تو با درکی
هایون:بهتر توعم حالاهم بگیر بکپ
ادامه پارت بعد
۱۴.۳k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.