مافیا عاشقم شد(پارت1)
مافیا عاشقم شد(پارت1)
سلام من ا/ت هستم و الان 18سالمه و این داستان منه یه مافیا عاشقم شد
_ا/ت
+کوک
از دید ا/ت
امروز خیلی کار دارم ایش خب مهم نیست چند تا دختر اومدن داخل لباس فروشی گفتن §لباس مشکی دارین؟
_باید برم نگاه کنم ولی میتونین کارت مغازه رو داشته باشین تا بهتون خبر بدم
§باشه پس فقط برای امروز سری پیدا کن ساعت پنج بهت زنگ میزنم
_باشه حتمن خداحفظ
§خداحفظ
_اخه من لباس مشکی از کجام بیارم فکر کنم باید پیدا کنم (نیم ساعت بعد)
بلخره پیدا شد چقدر طول کشید
ولی نمیدونم چرا برام سوال که چرا لباس سیاه؟
§سلام پیدا کردی
_بله پیدا کردم میتونید بیاین بگیرین
§باشه من سری میام برام کنار بذار
_چشم
(چند دقیقه دیگه اومد)
§چقدر خوشگله حتمن عاشقم میشه
_ببخشید میتونم سوال کنم منظورتون با کیه؟
§یعنی تو اقای جئون کوک رو نمیشناسی
_نه نمیشناسم
§امروز میخواد یه دختر رو برای قرار انتخاب کنه اخجون ولی منو انتخاب میکنه من از همه بخاطر لباسم میدرخشم
_اها
(رفتش)
کارم تموم شد و رفتم خونه پدرم داشت میرفت مهمونیه مافیا پدر من بزرگترین باند مافیاست ولی شنیده بودم ینفر دیگه هم بالا تر از پدرم هم هست
"ا/ت من دارم میرم میای؟
_اممم اره میام
یه لباس سفید و دامن سیاه
(رسیدیم مهمونی)
حوصلم سر رفته بود که یهو یه پسر جذاب دیدم.....
سلام من ا/ت هستم و الان 18سالمه و این داستان منه یه مافیا عاشقم شد
_ا/ت
+کوک
از دید ا/ت
امروز خیلی کار دارم ایش خب مهم نیست چند تا دختر اومدن داخل لباس فروشی گفتن §لباس مشکی دارین؟
_باید برم نگاه کنم ولی میتونین کارت مغازه رو داشته باشین تا بهتون خبر بدم
§باشه پس فقط برای امروز سری پیدا کن ساعت پنج بهت زنگ میزنم
_باشه حتمن خداحفظ
§خداحفظ
_اخه من لباس مشکی از کجام بیارم فکر کنم باید پیدا کنم (نیم ساعت بعد)
بلخره پیدا شد چقدر طول کشید
ولی نمیدونم چرا برام سوال که چرا لباس سیاه؟
§سلام پیدا کردی
_بله پیدا کردم میتونید بیاین بگیرین
§باشه من سری میام برام کنار بذار
_چشم
(چند دقیقه دیگه اومد)
§چقدر خوشگله حتمن عاشقم میشه
_ببخشید میتونم سوال کنم منظورتون با کیه؟
§یعنی تو اقای جئون کوک رو نمیشناسی
_نه نمیشناسم
§امروز میخواد یه دختر رو برای قرار انتخاب کنه اخجون ولی منو انتخاب میکنه من از همه بخاطر لباسم میدرخشم
_اها
(رفتش)
کارم تموم شد و رفتم خونه پدرم داشت میرفت مهمونیه مافیا پدر من بزرگترین باند مافیاست ولی شنیده بودم ینفر دیگه هم بالا تر از پدرم هم هست
"ا/ت من دارم میرم میای؟
_اممم اره میام
یه لباس سفید و دامن سیاه
(رسیدیم مهمونی)
حوصلم سر رفته بود که یهو یه پسر جذاب دیدم.....
۶.۶k
۳۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.