وقتی عضو هشتمی و عاشقت میشه...♡
وقتی عضو هشتمی و عاشقت میشه...♡
"ᴘᴀʀᴛ 𝟽"
(من درحال گوش دادن به لایک کریزی😐)
دیدم که شوگا با لباس تو وان دراز کشیده و خشوابه
جیغ زدم که بیدار شد
+چرا اینجایی
$نمی دونستم واسه حموم رفتن باید ازت اجازه بگیرم😏
_ چرا لباس تنته؟
$اووو اومده بودی منو لخت ببینی؟
پس بیا برام درشون بیار (الله اکبر 📿)
_چ..چی نههه
یه ببخشید گفتم و رفتم
داشتم می رفتم که یه صدایی شنیدم
صدای تهیونگ و کوک بود.
&نمی دونم چطور عشقم و بهت نشون بدم
من عاشقتم
©می خوام بدن داغت و حس کنم
&حتی دنیام جلوم باشه بازم می خوامت
+که دست تو دست هم اومدن بالا یهو یه دست و رو شونم حس کردم بر گشتم دیدم شوگا با لباس خیس پشتم وایساده
$هی حالت خوبه
&عع ا.ت اینجایی
©چرا رنگت پریده
با خودم گفتم باید یه چیزی بهشون بگم
+من پشتونم از عشق تون حمایت می کنم
تعظیمی کردم و ده بدو فرار
& چی زده حزیون میگه
©نکنه حرف هامونو شنیده
$یه دیوونه به جمع دیوانه ها اضافه شد😏
+رفتم اتاق در و بستم دراز کشیدم و خوابیدم
(خب بریم پیش جیمین )
_بعد شام همش تو فکر ا.ت بودم
فک کنم عاشقش شدم
عاه نه نباید بش بگم اگه کمپانی بفهمه ا.ت تو دردسر میفته
تصمیم گرفتم برم بالکن و هوا تازه کنم
رفتم دیدم ا.ت داره بیرون و می بینه
ناخداگاه از پشت بغلش کردم
+داشتم بیرون و نگاه می کردم که یکی از پشت بغلم کرد برگشتم دیدم جیمینه
بالا تنش لخت بود واییی چه عضلات خفنی
(دختره هیز دهنت بلکه چشمات و ببند )
+ناخودآگاه دو خال کوبی زیر سینش دست کشیدم
عاه جیمین خیلی کراش بود🤤(اه چندش خودت و جمع کن دست کثیفت و رو بچم نمال)
_ازش خوشت میاد
+چ..چی
_از بدنم
+ها نه
_پس دستت و بردار
+ سریع دستم و برداشتم که جیمین محکم بغلم کرد
_لطفا همین طور بمون
+باشه
_ا.ت
+ب...
که لباش و گذاشت رو لبام و........
ادامه دارد....
"ᴘᴀʀᴛ 𝟽"
(من درحال گوش دادن به لایک کریزی😐)
دیدم که شوگا با لباس تو وان دراز کشیده و خشوابه
جیغ زدم که بیدار شد
+چرا اینجایی
$نمی دونستم واسه حموم رفتن باید ازت اجازه بگیرم😏
_ چرا لباس تنته؟
$اووو اومده بودی منو لخت ببینی؟
پس بیا برام درشون بیار (الله اکبر 📿)
_چ..چی نههه
یه ببخشید گفتم و رفتم
داشتم می رفتم که یه صدایی شنیدم
صدای تهیونگ و کوک بود.
&نمی دونم چطور عشقم و بهت نشون بدم
من عاشقتم
©می خوام بدن داغت و حس کنم
&حتی دنیام جلوم باشه بازم می خوامت
+که دست تو دست هم اومدن بالا یهو یه دست و رو شونم حس کردم بر گشتم دیدم شوگا با لباس خیس پشتم وایساده
$هی حالت خوبه
&عع ا.ت اینجایی
©چرا رنگت پریده
با خودم گفتم باید یه چیزی بهشون بگم
+من پشتونم از عشق تون حمایت می کنم
تعظیمی کردم و ده بدو فرار
& چی زده حزیون میگه
©نکنه حرف هامونو شنیده
$یه دیوونه به جمع دیوانه ها اضافه شد😏
+رفتم اتاق در و بستم دراز کشیدم و خوابیدم
(خب بریم پیش جیمین )
_بعد شام همش تو فکر ا.ت بودم
فک کنم عاشقش شدم
عاه نه نباید بش بگم اگه کمپانی بفهمه ا.ت تو دردسر میفته
تصمیم گرفتم برم بالکن و هوا تازه کنم
رفتم دیدم ا.ت داره بیرون و می بینه
ناخداگاه از پشت بغلش کردم
+داشتم بیرون و نگاه می کردم که یکی از پشت بغلم کرد برگشتم دیدم جیمینه
بالا تنش لخت بود واییی چه عضلات خفنی
(دختره هیز دهنت بلکه چشمات و ببند )
+ناخودآگاه دو خال کوبی زیر سینش دست کشیدم
عاه جیمین خیلی کراش بود🤤(اه چندش خودت و جمع کن دست کثیفت و رو بچم نمال)
_ازش خوشت میاد
+چ..چی
_از بدنم
+ها نه
_پس دستت و بردار
+ سریع دستم و برداشتم که جیمین محکم بغلم کرد
_لطفا همین طور بمون
+باشه
_ا.ت
+ب...
که لباش و گذاشت رو لبام و........
ادامه دارد....
۲۷.۰k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.