عشق نیست... نفرته! p⁷
از زبان شوگا :
رفتم تو سالن اصلی که دیدم تهیونگ داره پاشو از استرس تکون میده
گفتم : چی شده تهیونگ؟ استرس چی رو داری؟
گفت : داداش کارا به هم ریخته.
گفتم : درست تعریف کن ببینم چی شده!
نشستم روبه روش و شروع کرد تعریف کردن .
تهیونگ گفت : سهام شرکتی که دستته رو خریدن... خیلیم گرون خریدن. دسته یه مردی به اسم کیم یوجین. گفتن اگه نتونیم سهام و پس بگیریم... کل شرکت از بین میره و دیگه پولی نمیمونه!!!
اعصابم بهم ریخت ... یعنی چی؟؟ این کیم یوجین کیه؟ (عمم 🗿)
سعی کردم اروم باشم... گفتم : اطلاعات این کیم یوجینو در بیار. ببین به کی نزدیک تره و باهاش ارتباط بیشتری داره. اینجوری از طریق نزدیک ترین کسش تهدیدش میکنیم!
تهیونگ گفت : مطمعنی؟
گفتم : اره... حالا هم کاری که گفتمو انجام بده!
( نیم ساعت بعد)
از زبان شوگا :
تهیونگ گفت : اطلاعاتشو پیدا کردم!
گفتم : خب چی شد؟
گفت : کیم یوجین یه مرد 29 سالس و مجرده. پدر و مادرش کشته شدن و اونم مافیاس. تک فرزنده و دوست چندانی نداره.
نزدیک ترین فرد که بیشترین مکالمه و نزدیکشه یه دختره که میشه دختر عموش.
گفتم : اسمه این دختره چیه؟؟
تهیونگ گفت : کیم.. کیم ا/ت
یلحظه شکه شدم.. ا/ت؟ همون ا/ت ای که تو اون رستوران کار میکرد؟
گفتم : کجا کار میکنه؟
گفت : رستوران *****کار میکنه ( اسمو خودت یچی بزار 🗿👍)
نه دیگه مطمعنم همون ا/تس
گفتم : دختررو بگیرین و بیاریدش اینجا... بعد به این یوجینه زنگ میزنیم و تهدیدش میکنیم.. اگه سهامو داد دختررو میدیم بهش! اگه نداد...
تهیونگ نزاشت ادامه بدم و گفت : نگو که میکشیش! اون بی گناهه! اون حتما از مافیا بودن یوجین خبر نداره!
گفتم : نمیکشمش ولی باید یوجینو بترسونیم.. اگرم نداد به کارمون ادامه میدیم.( به نگه داشتن ا/ت و تهدید کردن ادامه میدن)
۰۰۰۰
خوشت اومد؟
کامت نزاری خبری از پارت بعد نی 🗿☝
رفتم تو سالن اصلی که دیدم تهیونگ داره پاشو از استرس تکون میده
گفتم : چی شده تهیونگ؟ استرس چی رو داری؟
گفت : داداش کارا به هم ریخته.
گفتم : درست تعریف کن ببینم چی شده!
نشستم روبه روش و شروع کرد تعریف کردن .
تهیونگ گفت : سهام شرکتی که دستته رو خریدن... خیلیم گرون خریدن. دسته یه مردی به اسم کیم یوجین. گفتن اگه نتونیم سهام و پس بگیریم... کل شرکت از بین میره و دیگه پولی نمیمونه!!!
اعصابم بهم ریخت ... یعنی چی؟؟ این کیم یوجین کیه؟ (عمم 🗿)
سعی کردم اروم باشم... گفتم : اطلاعات این کیم یوجینو در بیار. ببین به کی نزدیک تره و باهاش ارتباط بیشتری داره. اینجوری از طریق نزدیک ترین کسش تهدیدش میکنیم!
تهیونگ گفت : مطمعنی؟
گفتم : اره... حالا هم کاری که گفتمو انجام بده!
( نیم ساعت بعد)
از زبان شوگا :
تهیونگ گفت : اطلاعاتشو پیدا کردم!
گفتم : خب چی شد؟
گفت : کیم یوجین یه مرد 29 سالس و مجرده. پدر و مادرش کشته شدن و اونم مافیاس. تک فرزنده و دوست چندانی نداره.
نزدیک ترین فرد که بیشترین مکالمه و نزدیکشه یه دختره که میشه دختر عموش.
گفتم : اسمه این دختره چیه؟؟
تهیونگ گفت : کیم.. کیم ا/ت
یلحظه شکه شدم.. ا/ت؟ همون ا/ت ای که تو اون رستوران کار میکرد؟
گفتم : کجا کار میکنه؟
گفت : رستوران *****کار میکنه ( اسمو خودت یچی بزار 🗿👍)
نه دیگه مطمعنم همون ا/تس
گفتم : دختررو بگیرین و بیاریدش اینجا... بعد به این یوجینه زنگ میزنیم و تهدیدش میکنیم.. اگه سهامو داد دختررو میدیم بهش! اگه نداد...
تهیونگ نزاشت ادامه بدم و گفت : نگو که میکشیش! اون بی گناهه! اون حتما از مافیا بودن یوجین خبر نداره!
گفتم : نمیکشمش ولی باید یوجینو بترسونیم.. اگرم نداد به کارمون ادامه میدیم.( به نگه داشتن ا/ت و تهدید کردن ادامه میدن)
۰۰۰۰
خوشت اومد؟
کامت نزاری خبری از پارت بعد نی 🗿☝
۶.۱k
۰۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.