سناریو
وقتییخمیندازیتوییخهلباسشون
متیو:وایبیب....اصلا کارت درست نبود....درش بیاررررررر
تئودور:یخ؟ایده خوبی نبود بیب....میاد سمتت و ....(بهماچه)
لورنزو:وای......ا/ت....بیبی.....این یخ لعنتی و در بیار مردمممممم(لوسسس)
دراکو:یخ و که میندازی میگیرت و میگه:حالا بهتره شمام یکم تنبیه بشی...(ومحکم ل.ب.ات و میخو.ره)
ریگولوس:میخنده و میگه:حس نمیکنی باید متقابلا همچین کاری رو باهات انجام بدم؟
ا/ت:نه
ریگولوس:ولی من حس میکنم
و یخی رو میندازه توی لباست
تام:وقتی میبینت میگه:ا/ت جرعت داری بندازش توی لباسم!
ا/ت:تام ضدحالی نزن دیگه
تام:نه نه نه...ببرش کنار
یخ و پرت میکنی سمتش که میگیرش و میگه:خودت خواستی
و میدوه دنبالت و از روی مبل میپره تا بگیرت...بعدشم میبرت توی اتاق و ...(صلعلیمحمدروحبروسلیآمد)
متیو:وایبیب....اصلا کارت درست نبود....درش بیاررررررر
تئودور:یخ؟ایده خوبی نبود بیب....میاد سمتت و ....(بهماچه)
لورنزو:وای......ا/ت....بیبی.....این یخ لعنتی و در بیار مردمممممم(لوسسس)
دراکو:یخ و که میندازی میگیرت و میگه:حالا بهتره شمام یکم تنبیه بشی...(ومحکم ل.ب.ات و میخو.ره)
ریگولوس:میخنده و میگه:حس نمیکنی باید متقابلا همچین کاری رو باهات انجام بدم؟
ا/ت:نه
ریگولوس:ولی من حس میکنم
و یخی رو میندازه توی لباست
تام:وقتی میبینت میگه:ا/ت جرعت داری بندازش توی لباسم!
ا/ت:تام ضدحالی نزن دیگه
تام:نه نه نه...ببرش کنار
یخ و پرت میکنی سمتش که میگیرش و میگه:خودت خواستی
و میدوه دنبالت و از روی مبل میپره تا بگیرت...بعدشم میبرت توی اتاق و ...(صلعلیمحمدروحبروسلیآمد)
۱.۶k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.