"دختر گرگی" پارت⁸
ویو ا/ت
دید خوابم من یهکم از شونم رو بیرون از پتو گذاشتم تا بفهمه لباس مناسب تنم نی ولی تهیونگ وقتی اومد فقط قفلی بود رو عکسش که تو گوشیم بود نگام کرد و گفت ببخشید که بخاطر من زندگیت خراب شد به شونم نگاه کرد صدای یه جیغ خفه شنیدم دستش رو گذاشته بود رو دهنش آخه فهمید لخ*تم فقط موم رو کنار زد و گفت بعدا میام
وقتی رفت حرکت نکردم چون همیشه عادت داشت برگرده و برگشت نگام کرد و گفت خوب میشی من هستم
نمیدونم منظورش چی بود ولی من فردا تولدم بود یعنی یادشه؟ اون هیچی رو فراموش نمیکرد .
پایان ویو ا/ت
ا/ت شروع کرد به چت کردن با یون چونگ ویس ضبط شده از صدای تهیونگ رو واسه ا/ت فرستاد ا/ت شروع کرد به گوش دادن باورش نمیشد همون تهیونگ سرد این چیزا رو گفته باشه (اینو جدی نگیرید بابا بچم تهیونگ با اون لبخند مستطیلی کجا سرده😍)
ویو ا/ت
وای دوباره یون چونگ شروع کرد اون عاشقته دیونته واست میمیره جون میده محو زیباییت شده جذاب ترین پسر متولد شده تو جهان عاشقته واییی
هرچی گفتم بشه گوش نداد بحث رو عوض کردم گفتم به نظر تو ممکنه تولدم رو یادش نباشه یون چونگ با یه استیکر عصبی گفت تو به کادو و تبریک اون احتیاجی نداری و تو الان نسبتی باهاش نداری پس دلیلی نداره یادش باشه با این حرفش خیلی افسرده شدم یون چونگ آف شد گفتم چیه گف الان تهیونگ بهم آپ زد
( ادمین خودش تو هنگه که تهیونگ شماره یون چونگ رو از کجاش آورد )
پرسید تولدت امروزه یا فردا منم گفتم فردا
یه ذوق خاصی اومد تو وجودم خر ذوق شده بودم
از یون چونگ خدا حافظی کردم و بعد نشستم با خودم تمرین کردم تا بهش بگه با صدا و لمس فیزیکی تو میتونم یه گرگینه بشم
انگاری گوشی زنگ خورد رفتم جوا بدم دیدم تهیونگه
ویو تهیونگ:
+ ا..ا...ا/ت
_بعله؟!
+ام
_مخواستم یه چیزی بگم
+میخواستم یه چیزی بگم
( هم زمان گفتن )
+ا/ت تو اول بگو
_آخه مال من یه جوری هست تو اول بگو
+ میخواستم دعوتت کنم شام بیای باهام بیرون اگه خواستی همونجا بهم بگو حرفت رو
_اوکی پس لوکیشن رو بده
+نع خودم میام سراغت
_باش پس فعلا
+بای
این بار جای حساس نزدم پارت بعد🤣
دید خوابم من یهکم از شونم رو بیرون از پتو گذاشتم تا بفهمه لباس مناسب تنم نی ولی تهیونگ وقتی اومد فقط قفلی بود رو عکسش که تو گوشیم بود نگام کرد و گفت ببخشید که بخاطر من زندگیت خراب شد به شونم نگاه کرد صدای یه جیغ خفه شنیدم دستش رو گذاشته بود رو دهنش آخه فهمید لخ*تم فقط موم رو کنار زد و گفت بعدا میام
وقتی رفت حرکت نکردم چون همیشه عادت داشت برگرده و برگشت نگام کرد و گفت خوب میشی من هستم
نمیدونم منظورش چی بود ولی من فردا تولدم بود یعنی یادشه؟ اون هیچی رو فراموش نمیکرد .
پایان ویو ا/ت
ا/ت شروع کرد به چت کردن با یون چونگ ویس ضبط شده از صدای تهیونگ رو واسه ا/ت فرستاد ا/ت شروع کرد به گوش دادن باورش نمیشد همون تهیونگ سرد این چیزا رو گفته باشه (اینو جدی نگیرید بابا بچم تهیونگ با اون لبخند مستطیلی کجا سرده😍)
ویو ا/ت
وای دوباره یون چونگ شروع کرد اون عاشقته دیونته واست میمیره جون میده محو زیباییت شده جذاب ترین پسر متولد شده تو جهان عاشقته واییی
هرچی گفتم بشه گوش نداد بحث رو عوض کردم گفتم به نظر تو ممکنه تولدم رو یادش نباشه یون چونگ با یه استیکر عصبی گفت تو به کادو و تبریک اون احتیاجی نداری و تو الان نسبتی باهاش نداری پس دلیلی نداره یادش باشه با این حرفش خیلی افسرده شدم یون چونگ آف شد گفتم چیه گف الان تهیونگ بهم آپ زد
( ادمین خودش تو هنگه که تهیونگ شماره یون چونگ رو از کجاش آورد )
پرسید تولدت امروزه یا فردا منم گفتم فردا
یه ذوق خاصی اومد تو وجودم خر ذوق شده بودم
از یون چونگ خدا حافظی کردم و بعد نشستم با خودم تمرین کردم تا بهش بگه با صدا و لمس فیزیکی تو میتونم یه گرگینه بشم
انگاری گوشی زنگ خورد رفتم جوا بدم دیدم تهیونگه
ویو تهیونگ:
+ ا..ا...ا/ت
_بعله؟!
+ام
_مخواستم یه چیزی بگم
+میخواستم یه چیزی بگم
( هم زمان گفتن )
+ا/ت تو اول بگو
_آخه مال من یه جوری هست تو اول بگو
+ میخواستم دعوتت کنم شام بیای باهام بیرون اگه خواستی همونجا بهم بگو حرفت رو
_اوکی پس لوکیشن رو بده
+نع خودم میام سراغت
_باش پس فعلا
+بای
این بار جای حساس نزدم پارت بعد🤣
۵.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.