دارم عاشقش میشم♡
دارم عاشقش میشم♡
پارت یازدهم
ویو ات
اول رفتم براش کادو وشیرموز خریدم
بعد رفتم همون مغازه ای که همیشه ازش کیک میخرم چون کوک طعم کیک های اونجارو خیلی دوس داره(اینجا ساعت ۸شبه) رسیدم مغازه تو یه کوچه ی بم بسته رفتم تو کوچه مغازه بسته بود کوچه هم خیلی تاریک بود، نگاه های سنگینی رو خودم حس میکردم لباسمم زیاد مناسب نبود(میزارم) تصمیم گرفتم زود از کوچه برم بیرون که یه ون سیاه خروجی کوچه رو بست و همون لحظه سه تا مرد از تاریکی تَه کوچه اومدن من از پشت پرت کردن تو ون
ات: هی شما ها کی هستین *داد* ولم کنید
مرد۱:هه عزیزم اینکه ما کی هستیم مهم نیست مهم اینه قراره امشب زیر ماجون بدی
ات: تروخدا ولم کنید هرچی بخواین بهتون میدم
مرد۲:هرچی که بخوایم؟
ات: اره هرچی
مرد۳:خب بیبی ماتورو میخوایم
ویوات: دره ونو بستن واومدن تو...
_____________________
خب بقیش اسماته تو کامنتا میزارم
پارت یازدهم
ویو ات
اول رفتم براش کادو وشیرموز خریدم
بعد رفتم همون مغازه ای که همیشه ازش کیک میخرم چون کوک طعم کیک های اونجارو خیلی دوس داره(اینجا ساعت ۸شبه) رسیدم مغازه تو یه کوچه ی بم بسته رفتم تو کوچه مغازه بسته بود کوچه هم خیلی تاریک بود، نگاه های سنگینی رو خودم حس میکردم لباسمم زیاد مناسب نبود(میزارم) تصمیم گرفتم زود از کوچه برم بیرون که یه ون سیاه خروجی کوچه رو بست و همون لحظه سه تا مرد از تاریکی تَه کوچه اومدن من از پشت پرت کردن تو ون
ات: هی شما ها کی هستین *داد* ولم کنید
مرد۱:هه عزیزم اینکه ما کی هستیم مهم نیست مهم اینه قراره امشب زیر ماجون بدی
ات: تروخدا ولم کنید هرچی بخواین بهتون میدم
مرد۲:هرچی که بخوایم؟
ات: اره هرچی
مرد۳:خب بیبی ماتورو میخوایم
ویوات: دره ونو بستن واومدن تو...
_____________________
خب بقیش اسماته تو کامنتا میزارم
۳.۶k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.