☆مرگ یا عشق☆ part¹⁹
جیمین ویو
من خیلی ا.تو دوس داشتم وقتی گریه کرد قلبم درد گرفت. یکم یا انگشتام ور رفتم و بعد خوابم برد
(صبح)
وقتی بیدار شدم ا.ت بیدار شده بود رفتم دسشویی و کارای لازم رو کردم بعد رفتم آشپزخونه دیدم ا.ت داره شیرموز میخوره
جیمین:ا.تتتت
ا.ت:هاا
جیمین:شیرموز.نخووور
ا.ت:چراا؟
کوک:دزدددددددد*داد
ا.ت:کو. کجاس *گارد گرفته
کوک:ازشون دور شووووو*داد
ا.ت:.....*وات د فا...
کوک:بدشون ب من. برو اونور *اخم
جیمین:کوک ریلکس باش
کوک:چجوری ریلکسسس باشممم*داد
بعد کوک رف همه شیرموز هارو برداشتم و دوید رفت تو اتاقش
ا.ت:این چش بود؟
جیمین:ولش کن *خنده
ا.ت:نخند. الان من صبحونه چی بخورم *ناراحت
جیمین:تو یخچال آبمیوه هس
ا.ت:ایشش.
ویو ا.ت
پسره.......(😑)
میدونم باهات چیکار کنم وایسا
رفتم سمت اتاق کوک و بدون در زدن رفتم تو تو اتاق نبود ولی شیرموزا رو تخت بود
من برگشتممم👋😁
من خیلی ا.تو دوس داشتم وقتی گریه کرد قلبم درد گرفت. یکم یا انگشتام ور رفتم و بعد خوابم برد
(صبح)
وقتی بیدار شدم ا.ت بیدار شده بود رفتم دسشویی و کارای لازم رو کردم بعد رفتم آشپزخونه دیدم ا.ت داره شیرموز میخوره
جیمین:ا.تتتت
ا.ت:هاا
جیمین:شیرموز.نخووور
ا.ت:چراا؟
کوک:دزدددددددد*داد
ا.ت:کو. کجاس *گارد گرفته
کوک:ازشون دور شووووو*داد
ا.ت:.....*وات د فا...
کوک:بدشون ب من. برو اونور *اخم
جیمین:کوک ریلکس باش
کوک:چجوری ریلکسسس باشممم*داد
بعد کوک رف همه شیرموز هارو برداشتم و دوید رفت تو اتاقش
ا.ت:این چش بود؟
جیمین:ولش کن *خنده
ا.ت:نخند. الان من صبحونه چی بخورم *ناراحت
جیمین:تو یخچال آبمیوه هس
ا.ت:ایشش.
ویو ا.ت
پسره.......(😑)
میدونم باهات چیکار کنم وایسا
رفتم سمت اتاق کوک و بدون در زدن رفتم تو تو اتاق نبود ولی شیرموزا رو تخت بود
من برگشتممم👋😁
۵.۰k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.