فیک جین (My sweet love) part15
وشیمو برداشتم و یه نگاه به تقویم انداختم چیی فردا دقیقا یه سال از اون روز کوفتی میگذره هعییی
با هزار تا فکر و خیال بالاخره گرفتم خابیدم
جین:
از خواب بیدار شدم موهامو دستی کشیدم و لباسامو عوض کردم و رفتم سمت اتاق یونجی (اس دو)
جین: هویی کوالا جون بیداری؟
یونجی با صدای خواب الودش گفت: هومم... چی میخوای
جین: پاشو ببینم کلاسمون دیر میشه
یونجی ویو
وقتی یادم افتاد امروز کلاس دارم مث جت از جام پریدم ک لباسامو عوض کردم (اس سه) شتت اگه یه بار دیگه دیر برسم استاد پارک بیچارم میکنهه چون من همیشه تاخیر میکنم
یونجی: اومدم اومدممم
جین ویو
انگار که وقتی گفتم کلاس داریم تازه به خودش اومد بعد چند دقیقه از اتاقش بیرون اومد برعکس بقیه دخترا چقد زود حاضر میشه
جین: خب بریم
یونجی ویو
با جین رفتیم سر کلاس و سر جامون نشستیم که بلافاصله استاد پارک وارد شد و برگه هارو پخش کرد و بعد نشست سر جاش و گفت
استاد: فکر تقلبم به سرتون نزنه چون حواسم جمعه
ولی خب وسط امتحان داشت چرت میزد و وقت خوبی بود که از جین سوالارو بگیرم
یونجی با صدای ارومی گفت: هوشش پسره همستر
جین: چته؟
یونجی: تو قول دادی برسونن
جین: هوفف باشه چیارو موندی
یونجی: سوال ۲ سوال ۶ سوال ۵ ۷ ۹ و...
جین: خیل خب وایستا نوبت نوبتی بت میگم
یونجی ویو:
جین یکی یکی جوابارو بم میگفت و مینوشتم اخیششش این ترم و دیگه پاس میشم
رفتم پیش استاد و برگه رو دادم و از کلاس رفتم بیرون
بقیه کلاساعم گذشت و بالاخره...
لایک=۱۲
کامنت=۱۴
با هزار تا فکر و خیال بالاخره گرفتم خابیدم
جین:
از خواب بیدار شدم موهامو دستی کشیدم و لباسامو عوض کردم و رفتم سمت اتاق یونجی (اس دو)
جین: هویی کوالا جون بیداری؟
یونجی با صدای خواب الودش گفت: هومم... چی میخوای
جین: پاشو ببینم کلاسمون دیر میشه
یونجی ویو
وقتی یادم افتاد امروز کلاس دارم مث جت از جام پریدم ک لباسامو عوض کردم (اس سه) شتت اگه یه بار دیگه دیر برسم استاد پارک بیچارم میکنهه چون من همیشه تاخیر میکنم
یونجی: اومدم اومدممم
جین ویو
انگار که وقتی گفتم کلاس داریم تازه به خودش اومد بعد چند دقیقه از اتاقش بیرون اومد برعکس بقیه دخترا چقد زود حاضر میشه
جین: خب بریم
یونجی ویو
با جین رفتیم سر کلاس و سر جامون نشستیم که بلافاصله استاد پارک وارد شد و برگه هارو پخش کرد و بعد نشست سر جاش و گفت
استاد: فکر تقلبم به سرتون نزنه چون حواسم جمعه
ولی خب وسط امتحان داشت چرت میزد و وقت خوبی بود که از جین سوالارو بگیرم
یونجی با صدای ارومی گفت: هوشش پسره همستر
جین: چته؟
یونجی: تو قول دادی برسونن
جین: هوفف باشه چیارو موندی
یونجی: سوال ۲ سوال ۶ سوال ۵ ۷ ۹ و...
جین: خیل خب وایستا نوبت نوبتی بت میگم
یونجی ویو:
جین یکی یکی جوابارو بم میگفت و مینوشتم اخیششش این ترم و دیگه پاس میشم
رفتم پیش استاد و برگه رو دادم و از کلاس رفتم بیرون
بقیه کلاساعم گذشت و بالاخره...
لایک=۱۲
کامنت=۱۴
۵.۳k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.