p58
p58
میا. آرزو میکنم هرچه زود تر پدر بچه هامو ببینم(لبخند گشاد)
با این حرفش نمیدونم چرا ولی احساس کردم یه لحظه قلبم نمیزنه این شوهر داره؟....
ات. پدر بچه هات؟!
میا. اسکل جیمینو میگم دیگه
من؟ پدر بچه هاش؟ توفکر بودم که ات یه نگاه به من کردو شروع کرد به بلند بلند خندیدن
میا. کوفتتت
ات. وای میا خدا نکشتت(خنده)
میا. مرضضضضض راستی دیشب از شوهرم عکس گرفتی؟
شوهرش؟ نکنه اینم منم
ات. منظورت جیمینه؟
میا. مگه چند تا شوهر دارم!
ات. نه نگرف....
نذاشت ات حرفشو بزنه که داد زد
مثا. باهات قهرمممممم عنتررررر(بغض، داد)
سرمو بالا آوردم خندیدم لحظه ای یادم رفت نقشو با تعجب برگشت طرفمو تو چشمام زل زد نتونستم نگاهمو ازش بگیرم همنطور که تو چشمام زل زد آورم از جاش بلند شدو رفت پشت ات با بهت بهش نگاه میکرد که گفت...
میا. ات دارم توهم میزنم
ات. چرا؟(خنده)
میا. این دلقکه چشاش مثل چشا... وایسا ببینم این چرا ماسک زده کلاه گذاشته؟.... ات نگو که...
ات. جیمین ماسکتو در بیار
ماسکمو درآوردم...
جیمین. تولدت مبارک میا(لبخند)
جوری نگام میکرد حس میکردم الانه که چشاش از حدقه بزنه بیرون...
میا. ات میکشمت (آروم)
ات. چرا؟
میا. آبروم رفت(آروم)
همنطور که زل زده بود به تخم چشام آروم داشت با ات حرف میزد با حرفاش خندم میگرفت خدایا چقدر این بشرکیوته...
ات. مگه آبرویی هم داشتی که بره؟
میا. هققققق ات چیکار کنم(گریه)
جیمین. چـ چیشد چرا گریه میکنی (تعجب)
میا. امروز آرایش نکردممممم(گریه)
ات. بیاعو خوبی کن بابای بچه هاتو آوردمااا
لحظه ای گریش بند امدو با شک به من خیرع شد.... همینطوری نزدیک 30ثانیه خیره شده بود که یهو جیغ زد طوری که هول کردمو از روی صندلی افتادم زمین...
جیمین. اخخخ کمرم
میا با دو امد سمتم
میا. چیزیت شد خدای من معذرت میخوام دستشو سمتم دراز کرد دستشو گرفتم که ولم کرد دوباره جیغ زدو افتادم زمین
میا. اتتتت جیمین دستمو گرفتتتت(ذوق صگی)
خنده ای به کیوتیش زدم که ات گفت...
ات. اون بچه اونجا فسیل شد کمکش کن دیگه(خنده)
دستمو گرفتو کمک کرد بلند شم
نشستم روی صندلی کلامو در آوردم که دوباره جیغ زد دیگه از خودم دارم میترسم
میا. اتتتت موهاشووو واییییی(ذوق صگی)
جیمین.(خنده)
جیمین. خب من گشنمه قرار نیست کیک بخوریم؟
میا. همش واسه تو(لبخند)
ات. کوفت من آوردمشااا
جیمین. با مادر بچه هام درست صحبت کن(خنده)
میا. ای قلبم... وایسا ببینم ات تو به جیمین گفتی دلقک؟
ات. میا گوه خوردم
میا. وایسا بینمممم
کتونیشو در آوردو کل کافه رو میدوییدن دنبال هم منم از فرصت استفاده کردمو ازشون فیلم گرفتم
ات. جیمین هیونگگگ کمکم کنننننن
ات دویید امد پشتم قایم شد که میا کتونیشو پر کرد خورد پس کلم
جیمین. اخخخخخ کلممم
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
میا. آرزو میکنم هرچه زود تر پدر بچه هامو ببینم(لبخند گشاد)
با این حرفش نمیدونم چرا ولی احساس کردم یه لحظه قلبم نمیزنه این شوهر داره؟....
ات. پدر بچه هات؟!
میا. اسکل جیمینو میگم دیگه
من؟ پدر بچه هاش؟ توفکر بودم که ات یه نگاه به من کردو شروع کرد به بلند بلند خندیدن
میا. کوفتتت
ات. وای میا خدا نکشتت(خنده)
میا. مرضضضضض راستی دیشب از شوهرم عکس گرفتی؟
شوهرش؟ نکنه اینم منم
ات. منظورت جیمینه؟
میا. مگه چند تا شوهر دارم!
ات. نه نگرف....
نذاشت ات حرفشو بزنه که داد زد
مثا. باهات قهرمممممم عنتررررر(بغض، داد)
سرمو بالا آوردم خندیدم لحظه ای یادم رفت نقشو با تعجب برگشت طرفمو تو چشمام زل زد نتونستم نگاهمو ازش بگیرم همنطور که تو چشمام زل زد آورم از جاش بلند شدو رفت پشت ات با بهت بهش نگاه میکرد که گفت...
میا. ات دارم توهم میزنم
ات. چرا؟(خنده)
میا. این دلقکه چشاش مثل چشا... وایسا ببینم این چرا ماسک زده کلاه گذاشته؟.... ات نگو که...
ات. جیمین ماسکتو در بیار
ماسکمو درآوردم...
جیمین. تولدت مبارک میا(لبخند)
جوری نگام میکرد حس میکردم الانه که چشاش از حدقه بزنه بیرون...
میا. ات میکشمت (آروم)
ات. چرا؟
میا. آبروم رفت(آروم)
همنطور که زل زده بود به تخم چشام آروم داشت با ات حرف میزد با حرفاش خندم میگرفت خدایا چقدر این بشرکیوته...
ات. مگه آبرویی هم داشتی که بره؟
میا. هققققق ات چیکار کنم(گریه)
جیمین. چـ چیشد چرا گریه میکنی (تعجب)
میا. امروز آرایش نکردممممم(گریه)
ات. بیاعو خوبی کن بابای بچه هاتو آوردمااا
لحظه ای گریش بند امدو با شک به من خیرع شد.... همینطوری نزدیک 30ثانیه خیره شده بود که یهو جیغ زد طوری که هول کردمو از روی صندلی افتادم زمین...
جیمین. اخخخ کمرم
میا با دو امد سمتم
میا. چیزیت شد خدای من معذرت میخوام دستشو سمتم دراز کرد دستشو گرفتم که ولم کرد دوباره جیغ زدو افتادم زمین
میا. اتتتت جیمین دستمو گرفتتتت(ذوق صگی)
خنده ای به کیوتیش زدم که ات گفت...
ات. اون بچه اونجا فسیل شد کمکش کن دیگه(خنده)
دستمو گرفتو کمک کرد بلند شم
نشستم روی صندلی کلامو در آوردم که دوباره جیغ زد دیگه از خودم دارم میترسم
میا. اتتتت موهاشووو واییییی(ذوق صگی)
جیمین.(خنده)
جیمین. خب من گشنمه قرار نیست کیک بخوریم؟
میا. همش واسه تو(لبخند)
ات. کوفت من آوردمشااا
جیمین. با مادر بچه هام درست صحبت کن(خنده)
میا. ای قلبم... وایسا ببینم ات تو به جیمین گفتی دلقک؟
ات. میا گوه خوردم
میا. وایسا بینمممم
کتونیشو در آوردو کل کافه رو میدوییدن دنبال هم منم از فرصت استفاده کردمو ازشون فیلم گرفتم
ات. جیمین هیونگگگ کمکم کنننننن
ات دویید امد پشتم قایم شد که میا کتونیشو پر کرد خورد پس کلم
جیمین. اخخخخخ کلممم
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۵.۰k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.