Part 2
Part 2
وقتی دوست دخترت تنها دختر مافیاست🎫
When your girlfriend is the only mafia girl🎧
دختر سرشو بالا آورد و .....
به زن خیره شد و زن هم با غرور نگاش میکرد بعد از چند ثانیه دختر خجالت کشید و سرشو پایین انداخت و به بقیه گیتار زدنش ادامه داد
بعد از چند دقیقه دختر آوازش تموم شد و صدای بهشتیش خاموش شد و زن بعد از یکم مکس بهش ۲۰۰دلار پول داد و به پاعاش اجازه رفتن به جلو رو داد
زن داشت میرفت که ناگهان صدای دختر باعث ایستادن پاهاش شد
دختر :خ.... خانوم...این که خیلی زیاده
زن با شنیدن این حرف دختر عینکش رو درست کرد و به راهش ادامه داد
ولی فکر و زیبایی دختر داخل خونش جریان پیدا میکرد و مغذش درگیر شده بود ..
زن به بادیگارد هاش علامت داد تا ماشینش رو بیارن
زن سوار ماشین شدو عینکش رو و کیفش رو پرت کرد پشت صندلی و آهنگ: (i see red)رو پلی کرد و صداش رو بلند کرد و پا روی گاز گذاشت و با تموم سرعت میروند به عمارت رسید و پیاده شد ...
با غرور و جدیت تموم وارد عمارت شد و درو با باز شدن در زن وارد عمارت شد و مستقیم به طبقه بالا رفت
زیر دست زن یعنی هیونجین بهش زنگ زد :
هیونجین:سلام خانوم
زن :بگو
هیونجین :آقای پارک ازتون دعوت کردن تا امشب برای صحبت و همکاری جدیدتون باهاشون به باره هیروشیما برین
زن:هوم ....فکر بدی نیست ...ساعتش؟
هیونجین :ساعت ۸رو ترجیح دادن و گفتن از شما بپرسم مایل به این ساعت هستین یا نه
زن :ساعتش خوبه
ساعت ۸میبینمت و قطع کرد
..........
عکس عمارت از بقل و از روبه رو و اتاق (؟) یاع یاع اسمشو نمیگم یا همون زن رو گذاشتم
عکس لباسش هم وقتی داشت به دختر نگاه میکرد رو هم گذاشتم
Celer esmite
^
your support?:
i love you ~
وقتی دوست دخترت تنها دختر مافیاست🎫
When your girlfriend is the only mafia girl🎧
دختر سرشو بالا آورد و .....
به زن خیره شد و زن هم با غرور نگاش میکرد بعد از چند ثانیه دختر خجالت کشید و سرشو پایین انداخت و به بقیه گیتار زدنش ادامه داد
بعد از چند دقیقه دختر آوازش تموم شد و صدای بهشتیش خاموش شد و زن بعد از یکم مکس بهش ۲۰۰دلار پول داد و به پاعاش اجازه رفتن به جلو رو داد
زن داشت میرفت که ناگهان صدای دختر باعث ایستادن پاهاش شد
دختر :خ.... خانوم...این که خیلی زیاده
زن با شنیدن این حرف دختر عینکش رو درست کرد و به راهش ادامه داد
ولی فکر و زیبایی دختر داخل خونش جریان پیدا میکرد و مغذش درگیر شده بود ..
زن به بادیگارد هاش علامت داد تا ماشینش رو بیارن
زن سوار ماشین شدو عینکش رو و کیفش رو پرت کرد پشت صندلی و آهنگ: (i see red)رو پلی کرد و صداش رو بلند کرد و پا روی گاز گذاشت و با تموم سرعت میروند به عمارت رسید و پیاده شد ...
با غرور و جدیت تموم وارد عمارت شد و درو با باز شدن در زن وارد عمارت شد و مستقیم به طبقه بالا رفت
زیر دست زن یعنی هیونجین بهش زنگ زد :
هیونجین:سلام خانوم
زن :بگو
هیونجین :آقای پارک ازتون دعوت کردن تا امشب برای صحبت و همکاری جدیدتون باهاشون به باره هیروشیما برین
زن:هوم ....فکر بدی نیست ...ساعتش؟
هیونجین :ساعت ۸رو ترجیح دادن و گفتن از شما بپرسم مایل به این ساعت هستین یا نه
زن :ساعتش خوبه
ساعت ۸میبینمت و قطع کرد
..........
عکس عمارت از بقل و از روبه رو و اتاق (؟) یاع یاع اسمشو نمیگم یا همون زن رو گذاشتم
عکس لباسش هم وقتی داشت به دختر نگاه میکرد رو هم گذاشتم
Celer esmite
^
your support?:
i love you ~
۱۱.۱k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.