فیک مافیای من پارت ۹:
فیک مافیای من پارت ۹:
از خواب بیدار شدم که دیدم کوک خیلی کیوت خوابیده یک بوسه به لبش زدم بعد بلند شدم و لباس پوشیدم و و رفتم پایین تا صبحانه درست کنم
داشتم مواد رو با چاگو تیکه تیکه میکردم که یک دسته بزرگی دوره کمرم حلقه شد
ا،ت:صبح بخیر عشقم
کوک:صبح تو هم بخیر قشنگم
همینطوری که داشتم به کوک فکر میکردم یهو دستمو بریدم
ا،ت:اخخخخ
کوک:چی شد قشنگم(با نگرانی)
ا،ت:عایییی هیچی فقط دستمو بریدم
کوک :عاییی خودا بیا اینجا بشین تا برات پانسمان کنم
ا،ت:نمیخواد خودش خوب میشه
کوک: نخیرم دسته خوشگلت نگا چی شده؟
ا،ت:خنده
کوک:خوب اینم از چسب زخم خوب تموم شد
ا،ت:ممنون حالا بزار بزم صبحانه رو درست کنم
کوک:عا عا کجا خودم درست میکنم تو بشین
ا،ت:اما
کوک:هیشششش
کوک داشت صبحانه رو درست میکرد که من از پشت محکم بغلش کردم خیلی حسه خوبی بود امیدوارم این حسم کوتاه نباشه
کوک:خوب تموم شد بیا بخوریم
اا،ت:باشه
کوک و ا،ت صبحانشون خوردن و بعد رفتن که فیلم ببینن که همش کوک به ا،ت کخ میریخت!
ا،ت:یاا کوک اصلا به فیلم نگاه میکنی
کوک:اره دیگه الان دارم فیلم میبینم
ا،ت:نمیبینی که
کوک:چرا روبه بروم نشسته
ا،ت:خنده
کوک:ا،ت
ا،ت:نه
کوک:ترو خودا
ا،ت:یا کوک نه نگا گردنمو همه حاشو کبود کردی
کوک:فقط یکی تلو خودااا(کیوتت)
ا،ت:یااا اینقدر کیوت نباش
ا،ت :اوففف باشه
کوک یک دفعه ا،ت رو گرفت و رفت سمته گردنش و شروع کرد به مارک های وحشی گذاشتن
ا،ت:یاااا قرار بود آروم پیش بری
کوک:نمیتونم خیلی خوشمزه ای
ا،ت:ایششششش هاا راستی
کوک:جانم
ا،ت:معذرت میخوام
کوک:برای چی قشنگم
ا،ت:من پدرتو ازت گرفتم
کوک:ببین قشنگم اونم منو اذیت میکرد همش منو کتک میزد اشکالی نداره و اون کارت باعث شد عاشقت بشم
ا،ت:بوسه ای روی لبه کوک زدم
همینطور که پیش هم بودیم صدای تیراندازی شد -من بدو بدو رفتم توی اسلحمو آوردم و به جونگیون اعلام کردم که توی خطریم
(مثلا جونگیون نبوده و با یک دستگاهی بهش خبر داده)
ا،ت:کوک بدو برو توی اتاقتتتت(با داد)
کوک:اما ا،ت نمیتونم تنهات بگذارم
ا،ت:برو میتونم از پسشون بربیام
ا،ت:برو(یک بوسه زد به لبه کوک
کوک:مراقبه خودت باشه
ا،ت:فهمیدم کار کی بوده تیر اندازی اون؟
به نظرتون کی بوده؟
#lranians__love_Jk
از خواب بیدار شدم که دیدم کوک خیلی کیوت خوابیده یک بوسه به لبش زدم بعد بلند شدم و لباس پوشیدم و و رفتم پایین تا صبحانه درست کنم
داشتم مواد رو با چاگو تیکه تیکه میکردم که یک دسته بزرگی دوره کمرم حلقه شد
ا،ت:صبح بخیر عشقم
کوک:صبح تو هم بخیر قشنگم
همینطوری که داشتم به کوک فکر میکردم یهو دستمو بریدم
ا،ت:اخخخخ
کوک:چی شد قشنگم(با نگرانی)
ا،ت:عایییی هیچی فقط دستمو بریدم
کوک :عاییی خودا بیا اینجا بشین تا برات پانسمان کنم
ا،ت:نمیخواد خودش خوب میشه
کوک: نخیرم دسته خوشگلت نگا چی شده؟
ا،ت:خنده
کوک:خوب اینم از چسب زخم خوب تموم شد
ا،ت:ممنون حالا بزار بزم صبحانه رو درست کنم
کوک:عا عا کجا خودم درست میکنم تو بشین
ا،ت:اما
کوک:هیشششش
کوک داشت صبحانه رو درست میکرد که من از پشت محکم بغلش کردم خیلی حسه خوبی بود امیدوارم این حسم کوتاه نباشه
کوک:خوب تموم شد بیا بخوریم
اا،ت:باشه
کوک و ا،ت صبحانشون خوردن و بعد رفتن که فیلم ببینن که همش کوک به ا،ت کخ میریخت!
ا،ت:یاا کوک اصلا به فیلم نگاه میکنی
کوک:اره دیگه الان دارم فیلم میبینم
ا،ت:نمیبینی که
کوک:چرا روبه بروم نشسته
ا،ت:خنده
کوک:ا،ت
ا،ت:نه
کوک:ترو خودا
ا،ت:یا کوک نه نگا گردنمو همه حاشو کبود کردی
کوک:فقط یکی تلو خودااا(کیوتت)
ا،ت:یااا اینقدر کیوت نباش
ا،ت :اوففف باشه
کوک یک دفعه ا،ت رو گرفت و رفت سمته گردنش و شروع کرد به مارک های وحشی گذاشتن
ا،ت:یاااا قرار بود آروم پیش بری
کوک:نمیتونم خیلی خوشمزه ای
ا،ت:ایششششش هاا راستی
کوک:جانم
ا،ت:معذرت میخوام
کوک:برای چی قشنگم
ا،ت:من پدرتو ازت گرفتم
کوک:ببین قشنگم اونم منو اذیت میکرد همش منو کتک میزد اشکالی نداره و اون کارت باعث شد عاشقت بشم
ا،ت:بوسه ای روی لبه کوک زدم
همینطور که پیش هم بودیم صدای تیراندازی شد -من بدو بدو رفتم توی اسلحمو آوردم و به جونگیون اعلام کردم که توی خطریم
(مثلا جونگیون نبوده و با یک دستگاهی بهش خبر داده)
ا،ت:کوک بدو برو توی اتاقتتتت(با داد)
کوک:اما ا،ت نمیتونم تنهات بگذارم
ا،ت:برو میتونم از پسشون بربیام
ا،ت:برو(یک بوسه زد به لبه کوک
کوک:مراقبه خودت باشه
ا،ت:فهمیدم کار کی بوده تیر اندازی اون؟
به نظرتون کی بوده؟
#lranians__love_Jk
۱۱.۶k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.