چرا زندگی انقد پسته:)p4
خو ادمین گشادتون برگشت
.........
ای شتت چییی چراا
اقامت ۲ سالهههههههههه ای خدااااا
حیمممم
ب.ن: عزیزم بلاخره تونیستیم.با ذوق
م.ن:اره عشقم. با ذوق درحد مرگ
و اما صحنات مثبت ۱۸.
نارا ویو
اه اه کفترای عاشق
منم که از خدام بود هنسویریمو ورداشتم و فیک لاو گوش دادم بعدش رفتم دو باره تو لبتاب کره ای خوندم که یادم اومددد ایییی شتت
سریع لباس فرم مدرسع رو پوشیدم و رفتم کیفمو برداشتم وسایل ریتضیو انداختم توش و رفتم ی شیر توت فرنگی برداشتم سریع ی تاکسی گرفتم از ما مان با بام خدافزی کردم و رفتم نشستم تو تاکسی ...
۱۰ مین بعد
اهه
رانده هه از مسیرای همیشگی نمیرفت منم که حوصلم پوکیده بود تو گوشی چرخیدم که یهو
ی مسیج اومد
چی
مسیج : تاکسی ی شما دم در است و بیش از ۱ دقیقه منتظر شماست
چی یا شیرموز مقدسسسس
نارا: اقا ببخشید میشه بزنید کنار
ر.ت: ...
نارا. اقا لطفا جوابمو بدید
هرچی صداش کردم توله صگ جوابمو نداد
که چشم به تابلو خورد ترکیه ۳۸۰۰ کیلو متر دیگه چییی داریم از شهر خارج میشیمممممم.
سریع سنگی که تو کیفم بودو برداشتم و زدم تو شیشه
همین باعث شد اقاهه وایسه سریع پیاده شدم و دوییدم تا تونستم دو ایدم.
۳۰ مبن بعد
رسبدم به مدرسه هوفف هنو زنگ تفریحه
پس کیفمو گذاشتم تو کلاس و رفتم تو دشوری
که یهو
اون هاریه پدصگ چولوم زاهر شد
نارا: حضرت سلیمان لطفا هرجا میخوای زهور نکن
هاری: حضرت سلیمانو کفت چرا نیومدی مدرسه گاو نر
نارا: به تو چه الاغ
هاری :خبه
رینگگگگ
نارا : خو بریم سر کلاس
نا را ویو
نشته بود سر کلاس که خانم هلشمی اومد اول تکلیفارو چک کرد بعدش جاهارو عوض کرد منم از خدا خواسته نشستم پیش هاری
بعدش داشت محیط دایره رو توضیح میداد
کاملا هنگ کرده بودم ایشششش
بعد سه ساعت زر زدن زنگ خورد
با هاری تو حیاط بودیم که اوننن الاغ سر و کلش پیدا شد
لیندا: کجاییح الاغاااا
نارا: به توچه گاو
هاری : بسههه دعوا نکنین
بریم غذا هارو بگیریم
غذا الویه بود با دستر رفتیم تو سالن غذا خوری داشتم غذا کوفت میکردم که گوشیم زنگ خورد
قط کردم
فلش به بعد از مدرسه
رفتم تو خونه که مامانم گف
م.ن : نارااا چرا لباسات بو عرق میده مگه نگفتم دفعه ی بعدی تمبیح بدی برات دارم هاااااا
نارا. ببخشبد
م.ن: نه ببخشید نداره نارا یا همین الان همه ی عکساتو از جومونگ و اینا پاک میکنی یا گوشیتو برای همیشه ازت میگیرن
نارا: ولی ماماننننن
م.ن: مامان نداره انتخواب کن
نارا: نههه لطفا نه نهههه
م.ن: ببین همین که الان داری گریه میکنی یعنی بهشون معتاد شدی
نارا: مامان نه
خو حوصله ندارم پس بقیش برا فردا
چیه ساعت ۱ نصفه شبهه
.....
خماری ای خماریییییی
شرط ۸ لایک
ببین چه ادمینه خوبیم من
.........
ای شتت چییی چراا
اقامت ۲ سالهههههههههه ای خدااااا
حیمممم
ب.ن: عزیزم بلاخره تونیستیم.با ذوق
م.ن:اره عشقم. با ذوق درحد مرگ
و اما صحنات مثبت ۱۸.
نارا ویو
اه اه کفترای عاشق
منم که از خدام بود هنسویریمو ورداشتم و فیک لاو گوش دادم بعدش رفتم دو باره تو لبتاب کره ای خوندم که یادم اومددد ایییی شتت
سریع لباس فرم مدرسع رو پوشیدم و رفتم کیفمو برداشتم وسایل ریتضیو انداختم توش و رفتم ی شیر توت فرنگی برداشتم سریع ی تاکسی گرفتم از ما مان با بام خدافزی کردم و رفتم نشستم تو تاکسی ...
۱۰ مین بعد
اهه
رانده هه از مسیرای همیشگی نمیرفت منم که حوصلم پوکیده بود تو گوشی چرخیدم که یهو
ی مسیج اومد
چی
مسیج : تاکسی ی شما دم در است و بیش از ۱ دقیقه منتظر شماست
چی یا شیرموز مقدسسسس
نارا: اقا ببخشید میشه بزنید کنار
ر.ت: ...
نارا. اقا لطفا جوابمو بدید
هرچی صداش کردم توله صگ جوابمو نداد
که چشم به تابلو خورد ترکیه ۳۸۰۰ کیلو متر دیگه چییی داریم از شهر خارج میشیمممممم.
سریع سنگی که تو کیفم بودو برداشتم و زدم تو شیشه
همین باعث شد اقاهه وایسه سریع پیاده شدم و دوییدم تا تونستم دو ایدم.
۳۰ مبن بعد
رسبدم به مدرسه هوفف هنو زنگ تفریحه
پس کیفمو گذاشتم تو کلاس و رفتم تو دشوری
که یهو
اون هاریه پدصگ چولوم زاهر شد
نارا: حضرت سلیمان لطفا هرجا میخوای زهور نکن
هاری: حضرت سلیمانو کفت چرا نیومدی مدرسه گاو نر
نارا: به تو چه الاغ
هاری :خبه
رینگگگگ
نارا : خو بریم سر کلاس
نا را ویو
نشته بود سر کلاس که خانم هلشمی اومد اول تکلیفارو چک کرد بعدش جاهارو عوض کرد منم از خدا خواسته نشستم پیش هاری
بعدش داشت محیط دایره رو توضیح میداد
کاملا هنگ کرده بودم ایشششش
بعد سه ساعت زر زدن زنگ خورد
با هاری تو حیاط بودیم که اوننن الاغ سر و کلش پیدا شد
لیندا: کجاییح الاغاااا
نارا: به توچه گاو
هاری : بسههه دعوا نکنین
بریم غذا هارو بگیریم
غذا الویه بود با دستر رفتیم تو سالن غذا خوری داشتم غذا کوفت میکردم که گوشیم زنگ خورد
قط کردم
فلش به بعد از مدرسه
رفتم تو خونه که مامانم گف
م.ن : نارااا چرا لباسات بو عرق میده مگه نگفتم دفعه ی بعدی تمبیح بدی برات دارم هاااااا
نارا. ببخشبد
م.ن: نه ببخشید نداره نارا یا همین الان همه ی عکساتو از جومونگ و اینا پاک میکنی یا گوشیتو برای همیشه ازت میگیرن
نارا: ولی ماماننننن
م.ن: مامان نداره انتخواب کن
نارا: نههه لطفا نه نهههه
م.ن: ببین همین که الان داری گریه میکنی یعنی بهشون معتاد شدی
نارا: مامان نه
خو حوصله ندارم پس بقیش برا فردا
چیه ساعت ۱ نصفه شبهه
.....
خماری ای خماریییییی
شرط ۸ لایک
ببین چه ادمینه خوبیم من
۴.۲k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.