p13
نامجون: باشه ولی قبلش...
رفت سمت تهیونگ یچیزی دستش بود
اونو ریخت رو سر تهیونگ
نامجون: اینطوری خوبه
تهیونگ ویو *
وای نه اون داروی شیاطینو ریخ روم... این برای شیاطین یه داروعع اما برای من مثل اسیده و اگه تا یساعت دیگه پادزهر و نخورم میمیرم
نامجون بعد از اینکه اونو ریخت روم از اتاق رفت بیرون
ات: تهیونگ... حالت خوبه؟
تهیونگ: من... خوبم...باید... حال تو.... رو بپرسم
ات: من دیگه بهترم اما... الان چجوری زنجیرارو باز کنیم؟
تهیونگ: یه لحظه
از قدرتم استفاده کردم انرژی زیادی ازم گرفت اما خب زنجیر شکست
رفتم زنجیر اتو باز کردم که افتاد زمین
ته: حالت خوبه؟
ات: اره... فقط پاهام سست شده
رفتم زود از کمد پاد زهرو پیدا کردمو خوردم... خوبه اینطوری دیگه قرار نیست بمیرم
از کمد یه دارو یه دیگه برای ات برداشتم
تهیونگ: بگیر... انرژیت برمیگرده
ات: باشه... مرسی
ات ویو *
اونو ازش گرفتمو خوردم واقعا احساس کردم انرژیم برگشتو درد بدنم از بین رفت
ات: تهیونگ... اون بامن چیکار کرد؟
تهیونگ: اون یه شیطانه... از قدرت شیطانیش استفاده کرد تا شکنجت کنه
ات: اها
تهیونگ: الان حالت خوبه؟
ات: اره
تهیونگ: من میرم نگاه کنم رفته یا نه
ات: باشه
تهیونگ رفت بهم گفت امنه پس منم رفتم بیرون
تهیونگ: کلاستون تا الان تمومه، برگرد خونه
ات: من با تاکسی اومدم نمیشه کلاس نرفتم جلوشون ضاهر شم
تهیونگ: یه لحظه...
جلو چشمام تار شد و بعد دو باره همچی واضح شد جلو در خونمون بودم
ات: چه باحال
رفتم تو خونه
(ساعت یازده)
لباس پوشیدم و موهامو بستم (اسلاید بعد) رفتم سوار ماشین شدمو حرکت کردم سمت دانشگاه
وقتی رسیدم رفتم بالا طبقه چهارم سرو کله تهیونگم پیدا شد
ته: سلام عزیزم
ات:(خنده) سلام... عزیزم
تهیونگ: میخوای امروز بریم یه جای جدزد؟
ات: اره
تهیونگ: پس...
جلو چشمام تار شد... وقتی واضح شد رو پشت بوم دانشگاه بودیم
ات: واو....اینجا از بالا خیلی باحاله... ولی پشتش ترسناکه
تهیونگ:(لبخند مستطیلی) درسته
ات: تهیونگ
تهیونگ: بله
ات: یادته گفتم میخوام پیش تو زندگی کنم؟
تهیونگ: هوم... خب؟
ات: میخوام همیشه پیش تو باشم
تهیونگ: چ.. چی
که تهیونگو گرفتمو خودمونو از ساختمون پرت کردم پایین
تهیونگ ویو *
ات منو گرفتو از ساختمون پرید پایین من نمیمیرم پس جلوشو نگرفتم.... اون برای اینکه با من باشه اینکا رو کرد... هیچوقت فراموش نمی کنم که چقدر برام مهمه
ادامه دارد
شرط
۱۵ لایک
۸ کامنت
رفت سمت تهیونگ یچیزی دستش بود
اونو ریخت رو سر تهیونگ
نامجون: اینطوری خوبه
تهیونگ ویو *
وای نه اون داروی شیاطینو ریخ روم... این برای شیاطین یه داروعع اما برای من مثل اسیده و اگه تا یساعت دیگه پادزهر و نخورم میمیرم
نامجون بعد از اینکه اونو ریخت روم از اتاق رفت بیرون
ات: تهیونگ... حالت خوبه؟
تهیونگ: من... خوبم...باید... حال تو.... رو بپرسم
ات: من دیگه بهترم اما... الان چجوری زنجیرارو باز کنیم؟
تهیونگ: یه لحظه
از قدرتم استفاده کردم انرژی زیادی ازم گرفت اما خب زنجیر شکست
رفتم زنجیر اتو باز کردم که افتاد زمین
ته: حالت خوبه؟
ات: اره... فقط پاهام سست شده
رفتم زود از کمد پاد زهرو پیدا کردمو خوردم... خوبه اینطوری دیگه قرار نیست بمیرم
از کمد یه دارو یه دیگه برای ات برداشتم
تهیونگ: بگیر... انرژیت برمیگرده
ات: باشه... مرسی
ات ویو *
اونو ازش گرفتمو خوردم واقعا احساس کردم انرژیم برگشتو درد بدنم از بین رفت
ات: تهیونگ... اون بامن چیکار کرد؟
تهیونگ: اون یه شیطانه... از قدرت شیطانیش استفاده کرد تا شکنجت کنه
ات: اها
تهیونگ: الان حالت خوبه؟
ات: اره
تهیونگ: من میرم نگاه کنم رفته یا نه
ات: باشه
تهیونگ رفت بهم گفت امنه پس منم رفتم بیرون
تهیونگ: کلاستون تا الان تمومه، برگرد خونه
ات: من با تاکسی اومدم نمیشه کلاس نرفتم جلوشون ضاهر شم
تهیونگ: یه لحظه...
جلو چشمام تار شد و بعد دو باره همچی واضح شد جلو در خونمون بودم
ات: چه باحال
رفتم تو خونه
(ساعت یازده)
لباس پوشیدم و موهامو بستم (اسلاید بعد) رفتم سوار ماشین شدمو حرکت کردم سمت دانشگاه
وقتی رسیدم رفتم بالا طبقه چهارم سرو کله تهیونگم پیدا شد
ته: سلام عزیزم
ات:(خنده) سلام... عزیزم
تهیونگ: میخوای امروز بریم یه جای جدزد؟
ات: اره
تهیونگ: پس...
جلو چشمام تار شد... وقتی واضح شد رو پشت بوم دانشگاه بودیم
ات: واو....اینجا از بالا خیلی باحاله... ولی پشتش ترسناکه
تهیونگ:(لبخند مستطیلی) درسته
ات: تهیونگ
تهیونگ: بله
ات: یادته گفتم میخوام پیش تو زندگی کنم؟
تهیونگ: هوم... خب؟
ات: میخوام همیشه پیش تو باشم
تهیونگ: چ.. چی
که تهیونگو گرفتمو خودمونو از ساختمون پرت کردم پایین
تهیونگ ویو *
ات منو گرفتو از ساختمون پرید پایین من نمیمیرم پس جلوشو نگرفتم.... اون برای اینکه با من باشه اینکا رو کرد... هیچوقت فراموش نمی کنم که چقدر برام مهمه
ادامه دارد
شرط
۱۵ لایک
۸ کامنت
۱۷.۲k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.