26
ویو کوک
ولی اون از کاری که کردم عصبانیه! نمیدونم چجوری از دلش در بیارم،بهتره باهاش صحبت کنم.ویو شب رفتم خونه و در رو باز کردم دیدم خدمتکارا دارن خونه رو تمیز میکنن پرسیدم_چرا دارین اینقدر یهویی اینجارو تمیز میکنین؟ خدمتکارا:نمیدونین؟قراره عمه خانوم تشریف بیارن! _چی عمه؟چرا؟ خدمتکارا:چون که شما تنهایین و نیاز به مدیریت دارین مخصوصا ات _همینو کم داشتم. رفتم توی اشپز خونه و دیدم که کسی اونجا نیست و خدمتکارا دارن کار میکنن و غذا میپزن منم رفتم داخل اتاق ات و با صحنه ای مواجه شدم که...+جیغغغ _واییی خاک بسرم +تو اینجا چیکار میکنی گمشو بیرون!چرا در نمیزنی؟_هرس نخور من که لختتو دیدم+دهنتو ببند!برو بیرون! رفتم سسمت ات و چسبوندمش به دیوار و بهش کفتم_ات میخوام یه چیزی بهت بگم ولی اگه جیغ و داد کنی مجبور میشم اول یه کار دیگه ای بکنم+ات یه سیلی محکم به کوک زد و +خجالت بکشگمشو اونور و گرنه داد میزنم همه بیان تو! در ضمن الان عمه میاد و من هنوز اماده نیستم_مگه قرار نبود شب عمه بیاد؟+نه الان میاد و بحث رو عو نکن کوک_ات میخوام یه چیزی بهت بگم+اگه اینو بگی ول میکنی؟-اره +پس میشنوم_ات میخواستم بگم که...امم تق تق(صدای در)+کیه؟ اجوما:عمه خانوم تا 15دقیقه دیگه میرسن +ممنونم...کوک گمشو اونور من هنوز حاضر نیستم..._چرا میخوای حاضر شی؟همینجوری خوشگلی!+باید لباس بپوم کوک برو اونور اذیتم نکن(با گریه)_میخوای کمکت کنم؟+نه نمیخوام تو فقط برو....کوک ات رو ب لباس زیر براید بغل میکنه و میندازش رو تخت _چه لباسی میخوای بپوشی؟ +کوک چرا بهم دست میزنی؟! نکن..(با گریه)
پارت بعدی 20 لایک
ولی اون از کاری که کردم عصبانیه! نمیدونم چجوری از دلش در بیارم،بهتره باهاش صحبت کنم.ویو شب رفتم خونه و در رو باز کردم دیدم خدمتکارا دارن خونه رو تمیز میکنن پرسیدم_چرا دارین اینقدر یهویی اینجارو تمیز میکنین؟ خدمتکارا:نمیدونین؟قراره عمه خانوم تشریف بیارن! _چی عمه؟چرا؟ خدمتکارا:چون که شما تنهایین و نیاز به مدیریت دارین مخصوصا ات _همینو کم داشتم. رفتم توی اشپز خونه و دیدم که کسی اونجا نیست و خدمتکارا دارن کار میکنن و غذا میپزن منم رفتم داخل اتاق ات و با صحنه ای مواجه شدم که...+جیغغغ _واییی خاک بسرم +تو اینجا چیکار میکنی گمشو بیرون!چرا در نمیزنی؟_هرس نخور من که لختتو دیدم+دهنتو ببند!برو بیرون! رفتم سسمت ات و چسبوندمش به دیوار و بهش کفتم_ات میخوام یه چیزی بهت بگم ولی اگه جیغ و داد کنی مجبور میشم اول یه کار دیگه ای بکنم+ات یه سیلی محکم به کوک زد و +خجالت بکشگمشو اونور و گرنه داد میزنم همه بیان تو! در ضمن الان عمه میاد و من هنوز اماده نیستم_مگه قرار نبود شب عمه بیاد؟+نه الان میاد و بحث رو عو نکن کوک_ات میخوام یه چیزی بهت بگم+اگه اینو بگی ول میکنی؟-اره +پس میشنوم_ات میخواستم بگم که...امم تق تق(صدای در)+کیه؟ اجوما:عمه خانوم تا 15دقیقه دیگه میرسن +ممنونم...کوک گمشو اونور من هنوز حاضر نیستم..._چرا میخوای حاضر شی؟همینجوری خوشگلی!+باید لباس بپوم کوک برو اونور اذیتم نکن(با گریه)_میخوای کمکت کنم؟+نه نمیخوام تو فقط برو....کوک ات رو ب لباس زیر براید بغل میکنه و میندازش رو تخت _چه لباسی میخوای بپوشی؟ +کوک چرا بهم دست میزنی؟! نکن..(با گریه)
پارت بعدی 20 لایک
۲.۷k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.