فیک جانگ کوک(عشق اشتباه) پارت۱۶*
از زیان اویی:
+خب جین وو من اومدم
_سلام عزیزم
اون العان به من گفت عزیزم؟ چرا؟ برگشتم دیدم قرمز شده داره به من نگاه می کنه اونم عصبی. برکشتم دوزاره لبتابم رو دردوردم و شروع کردم زه تحقیق.
دو ساعت بعد:
یهو دیدم پیام اومد. کوکی بود.
_بریم عشقم؟
+بریم کوکی
_دم در میبینمت
اویی: جیین وو بریم
_باش
وسایلم رو جمع کردم. برگشتم که دیدم دست کوک رو شونه های هاجینا هست و هاجینا رو به خودش چسبونده قطره اشکی از چشام افتاد. کیفم و ورداشتم و بدو بدو زدم بیرون.
جیین وو اومد دنبالم تا یه جایی.
جیین وو: اوییییی
اوییی کجا میری
محل ندادم و دوییدم رسیدم خونه. کلید رو انداختم و کیفم رو پرت کردم رو کاناپه پریدم رو تختم و شروع کردم به گریه گوشیم زنگ می خورد یکی درمسون کوک و جیین وو.
کوک پیام داد.
اویی؟
کوشی؟
چرا رفتی؟
عشقم
جواب بده
خوبی؟
گوشیم رو پرت كردم اونور و شروع کردم به گریه.
بلند بلند می گفتم:
اخه چراااااا؟
هاااااا
چرااااااااا
مگه من چیکار کردم؟
اون مامانم اون بابام من چیکارت کردم اخه.
اون دوست پسر منه. من دوسش دارم. اخه چرا باید از اونم زخم بخورم.
(پارت بعد۱۸لایک۱۸کامنت)
+خب جین وو من اومدم
_سلام عزیزم
اون العان به من گفت عزیزم؟ چرا؟ برگشتم دیدم قرمز شده داره به من نگاه می کنه اونم عصبی. برکشتم دوزاره لبتابم رو دردوردم و شروع کردم زه تحقیق.
دو ساعت بعد:
یهو دیدم پیام اومد. کوکی بود.
_بریم عشقم؟
+بریم کوکی
_دم در میبینمت
اویی: جیین وو بریم
_باش
وسایلم رو جمع کردم. برگشتم که دیدم دست کوک رو شونه های هاجینا هست و هاجینا رو به خودش چسبونده قطره اشکی از چشام افتاد. کیفم و ورداشتم و بدو بدو زدم بیرون.
جیین وو اومد دنبالم تا یه جایی.
جیین وو: اوییییی
اوییی کجا میری
محل ندادم و دوییدم رسیدم خونه. کلید رو انداختم و کیفم رو پرت کردم رو کاناپه پریدم رو تختم و شروع کردم به گریه گوشیم زنگ می خورد یکی درمسون کوک و جیین وو.
کوک پیام داد.
اویی؟
کوشی؟
چرا رفتی؟
عشقم
جواب بده
خوبی؟
گوشیم رو پرت كردم اونور و شروع کردم به گریه.
بلند بلند می گفتم:
اخه چراااااا؟
هاااااا
چرااااااااا
مگه من چیکار کردم؟
اون مامانم اون بابام من چیکارت کردم اخه.
اون دوست پسر منه. من دوسش دارم. اخه چرا باید از اونم زخم بخورم.
(پارت بعد۱۸لایک۱۸کامنت)
۷۷.۶k
۰۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.