پارت ۱۵
پارت ۱۵
ات . آخه عین فیلم ترسناکا هه
خودشو تو بغل جونگ کوک جا کرد و جونگ کوک هم اینو بغل کرد و موهاشو نوازش کرد
جونگ کوک . نیست خانوم کوچولو من هستم کنارت
ات . اهوم
جونگ کوک . ببین هر شب یادت میره
حالت قهر
ات . چیرو کوکی
ویو( جونگ کوک به لباش اشاره کرد و خندید ات هم خندید و بوسش کرد . صبح شد . ات زودتر بلند شد و صبحونه درست کرد و برگشت تو اتاق تا جونگ کوک رو از خواب بیدار کنه )
ات . کوکی . کوکییییییییییییییی
جونگ کوک . اوم جونم
ات .صبح بخیر ( کیوت . خنده )
جونگ کوک . صبح بخیرررررر ( خنده . بامزه )
ات . خوب صبحونه حاضر کردم برات کوکی بلند شو بخورد بعدشم باید بری شرکت خودتو خوب درست کن برو
جونگ کوک . چشم خانوم کوچولو
رفتن خوردن تو اتاق ات داشت کراوات جونگ کوک رو درست میکرد و پشتش دیوار بود
ات . خوب زود بیا ها
جونگ کوک . چشم خانوم کوچولو
ات . خوب اینم بسته نمیشههه ( درحال زور زدن با دو دستش )
جونگ کوک . تو همون حال ات رو چسبوند به دیوار و داشت ات رو نگاه میکرد
ات . جونگ کوک برو عقب کرواتت درست شدا ( خنده . کیوت )
جونگ کوک . اهوم
ات . خوب الان نمیخوای بری دیرت شده ها ( خنده . تعجب )
جونگ کوک . یادت نیست دیشب چی گفتم
ات . نه
جونگ کوک . خوب چند بار گفتم الان وقتشه تنبی شی
ویو ( جونگ کوک ات رو بلند کرد و ات رو روی تخت گذاشت و خودش هم روش بود . جونگ کوک سریع لبای ات رو با شدت خورد . و بلند شد )
جونگ کوک . خوب اینم تنبیه من برم دیدگاه خدافظ خانوم کوچولو
ات . خدافظ کوکی
تا پارت بعدیییییییییی
لایککککک . کامنتتتتتتتتتتتتت . فالووووووووووووووووووووووووووووووو
ات . آخه عین فیلم ترسناکا هه
خودشو تو بغل جونگ کوک جا کرد و جونگ کوک هم اینو بغل کرد و موهاشو نوازش کرد
جونگ کوک . نیست خانوم کوچولو من هستم کنارت
ات . اهوم
جونگ کوک . ببین هر شب یادت میره
حالت قهر
ات . چیرو کوکی
ویو( جونگ کوک به لباش اشاره کرد و خندید ات هم خندید و بوسش کرد . صبح شد . ات زودتر بلند شد و صبحونه درست کرد و برگشت تو اتاق تا جونگ کوک رو از خواب بیدار کنه )
ات . کوکی . کوکییییییییییییییی
جونگ کوک . اوم جونم
ات .صبح بخیر ( کیوت . خنده )
جونگ کوک . صبح بخیرررررر ( خنده . بامزه )
ات . خوب صبحونه حاضر کردم برات کوکی بلند شو بخورد بعدشم باید بری شرکت خودتو خوب درست کن برو
جونگ کوک . چشم خانوم کوچولو
رفتن خوردن تو اتاق ات داشت کراوات جونگ کوک رو درست میکرد و پشتش دیوار بود
ات . خوب زود بیا ها
جونگ کوک . چشم خانوم کوچولو
ات . خوب اینم بسته نمیشههه ( درحال زور زدن با دو دستش )
جونگ کوک . تو همون حال ات رو چسبوند به دیوار و داشت ات رو نگاه میکرد
ات . جونگ کوک برو عقب کرواتت درست شدا ( خنده . کیوت )
جونگ کوک . اهوم
ات . خوب الان نمیخوای بری دیرت شده ها ( خنده . تعجب )
جونگ کوک . یادت نیست دیشب چی گفتم
ات . نه
جونگ کوک . خوب چند بار گفتم الان وقتشه تنبی شی
ویو ( جونگ کوک ات رو بلند کرد و ات رو روی تخت گذاشت و خودش هم روش بود . جونگ کوک سریع لبای ات رو با شدت خورد . و بلند شد )
جونگ کوک . خوب اینم تنبیه من برم دیدگاه خدافظ خانوم کوچولو
ات . خدافظ کوکی
تا پارت بعدیییییییییی
لایککککک . کامنتتتتتتتتتتتتت . فالووووووووووووووووووووووووووووووو
۱۴.۲k
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.